ماهیت تفسیری درد
انواع درد
دردهای حاد (Acute Pain)
دردهای مزمن (Chronic Pain)
مقابله و مدیریت درد با حرکت
خاموش کردن سیگنال های درد
اهمیت تحرک
نتیجه گیری


همه ما درد ناشی از شکستگی، سوختگی، بریدگی و انواع دیگر آسیب های بدنی را تجربه کرده ایم. وقتی درد به سراغ ما می آید گویی دنیا با همه بزرگی تنگ و کوچک شده است. به راستی چه عاملی باعث می شود یک خراشیدگی ساده اینطور خاطر ما را مکدر نماید؟! این رخدادها به ما می آموزد درد تجربه ای پیچیده وغامض است. درد تنها تجربه فیزیکی ناشی از یک جراحت و آسیب نیست، بلکه بر اساس تحقیقاتی که در سه دهه اخیر صورت گرفته درد ریشه های اجتماعی، روانشناختی و تجربه ای دارد.

ماهیت تفسیری درد

تحقیقات نشان میدهد که سیگنال های الکتروشیمیایی ناشی از آسیب همیشه خود بلاواسطه به مغز درباره درد پیام نمی دهند. بلکه سیگنالهای مشابهی از بدن سبب می شوند که امروز درد و فردا همان سیگنال خستگی تفسیر شوند. به عبارت دیگر درد پدیده ای شناختی است که مغز با توجه به دروندادهای فیزیکی، روانشناختی و تجربیات اجتماعی پیام ها را تفسیر کرده و سپس تصمیم می گیرد برونداد درد را از ترکیب این عوامل بروز دهد. بنابراین بطور کلی می توان گفت:

درد با آسیب متناظر نیست.
درد نه در محل آسیب بلکه در مغز بروز می یابد. تحقیقات نشان می دهد که مغز دروندادهای دیگر که به عنوان تهدید کننده توازن بدن (همئوستاز) درک شوند به صورت درد تفسیر می نماید. این مطلب نکته سوم را به ما گوشزد می کند:
درد علامتی برای ایجاد تغییر است. چالش اساسی در پزشکی و توان بخشی آن است که همیشه محل درد منشأ درد نمی باشد. باوجودیکه مغز درد را تفسیر می کند اما به ما نمی گوید اشکال در کجا است بلکه تنها متوجه می شویم چیزی ثبات بدن ما را تهدید می کند.

انواع درد

بشکل محاوره ای درد به دو دسته مزمن و حاد طبقه بندی می شوند (از طرف دیگر انجمن بین المللی مطالعات در زمینه درد ۳۰ طبقه از آن ارائه می دهد).

 

دردهای حاد (Acute Pain)

بر اساس تعریف انجمن بین المللی مطالعات در زمینه درد (IASP)، دردهای حاد می تواند در اثر برداشتن شیئی سنگین یا برخورد اندام با جسمی سخت ایجاد شود. بطور کلی دردهای حاد همراه با آسیب و محل بروز معین است. فردی که درد حاد دارد بروشنی می تواند محل و عامل ایجاد آن را مشخص نماید. درد شدید و واضح است. اگر بافتی آسیب دیده باشد، ورم کرده یا بعدا کبود و زخمی می شود.

 

دردهای مزمن (Chronic Pain)

دردهایی هستند که در نواحی مانند کمر یا شانه بصورت نامشخص و به مدت طولانی وجود دارند. دردهای مزمن همیشه قابل پیش بینی نبوده و با رویدادی خاص همراه نمی باشند. برای مثال فرد ممکن است صبح بعضی روزها با درد از خواب بیدار شود. فردی که از درد مزمن رنج می برد فعالیت خود را (به جهت کاهش درد) کاهش می دهد و از انجام حرکاتی که سبب تحریک درد می شوند می ترسد. دردهای مزمن ممکن است همراه با تورم و آماس باشد ضمن اینکه نشانه ای از بهبود هم دیده نشود.

در هر دو مورد دردهای مزمن و حاد انجام حرکاتی که سبب بروز درد نمی شوند می تواند به بهبود و قطع چرخه های درد مزمن کمک نماید.

 

مقابله و مدیریت درد با حرکت


از مطالب گفته شده می توان نتیجه گرفت:

درد سیگنالی فعال است. درد علامتی جهت تغییر است اما حکمی برای درمان نیست.
درد بیشتر دلالت کننده است تا مشخص کننده چیزی.
درد در مغز تفسیر می شود و به ما در مورد عواملی که همئوستاز بدن را به خطر می اندازد هشدار میدهد. درد در مورد ناهنجاری ایجاد شده و ایراد کار اطلاعاتی به ما نمی دهد.
درد برای کسانی که به فعالیت بدنی می پردازند چه بشکل حاد و چه بصورت مزمن بخشی از ماهیت رشته ورزشی محسوب می شود. متأسفانه دو رویکرد به درد در ورزشها ـ قطع حرکت تا زمان از بین رفتن درد یا ادامه حرکت با وجود درد ـ اشتباه است. این رویکردها باید بصورت ادامه حرکت تا آستانه درد تغییر نماید. باید دقت داشت که هرگز با وجود درد نباید حرکت نمود.

 

خاموش کردن سیگنال های درد

معمولا در میادین ورزشی هنگام بروز کشیدگی ، احساس درد نادیده گرفته می شود تا زمانیکه به آسیبی جدی بدل شود. بهترین واکنش به دردهای ناگهانی هنگام وقوع آنست که هرچه سریعتر:

دست از فعالیت کشیده، حتی اگر آسیبی جزئی در حد گرفتگی یا سوزش در عضلات باشد.
سرعت فعالیت را کم کنید.
اگر درد همچنان ادامه دارد از شدت کار بکاهید.
اگر درد ادامه پیدا کرد دامنه حرکت را کاهش دهید.
اگر درد باز هم ادامه داشت از حرکاتی استفاده نماید که منجر به درد نمی شوند.
توجه کنید عضوی که آسیب دیده و دردناک است نباید بی حرکت نگاه داشته شود بلکه تا حد امکان و تا آستانه درد باید بکار گرفته شود. حرکاتی را انتخاب نمایید که منجر به درد نشود.

 

اهمیت تحرک

حرکت به بدن پیام هایی را ارسال می نماید که منجر به بهینه سازی عملکرد آن می شود. بدن طوری طراحی شده که اگر از ظرفیت ها وقابلیت های آن استفاده شود، توسعه یافته و پیشرفت می نماید والا نقصان و کاهش می یابد. تجربه جمعی ما نشان میدهد، بدن خود را با نیازها ـ یا بی نیازی ـ تطبیق می دهد. مثلا بی تحرکی، پوکی استخوان در کهنسالی را تشدید می نماید یا منجر به آتروفی (کاهش حجم و تراکم) عضلانی می شود. همچنین بی تحرکی به اشکال مختلف سبب درد می شود مانند درد ناشی از تورم مفاصل و عضلات وقتی حرکاتی را انجام میدهند که آمادگی اجرای آن را ندارند. برای مثال وقتی دست راست شما درد می کند از دست چپ استفاده می کنید (در این حالت اگر دست برتر شما راست باشد)، که انجام بعضی کارها برایش مشکل است و ممکن است سبب درد شود.

بی تحرکی و عدم استفاده از عضو دردناک منجر به چرخه ای معیوب گردیده که بخش دردناک، بار حرکتی خود را بر بخش های دیگر تحمیل می نماید. برای مثال هنگامیکه کمر شما آسیب دیده و چند روزی را در بستر سپری میکنید، احساس ناخوشایند ناشی از کوفتگی و درد در ناحیه گردن، ستون فقرات و لگن را تجربه می نمایید.

وقتی ما مفاصل و اندام هایی که دردناک هستند تا آستانه درد بکار می گیریم دو پیام اساسی را به بدن می دهیم:

این بخش از بدن هنوز فعال است، بنابراین واکنش های ترمیمی و رشدی که مورد نیاز اندام و عضو است به جریان طبیعی خود ادامه می دهند.
پیام های ناشی از حرکت، پیام های عصبی ناشی از درد را مهار می نمایند.
پیام های عصبی ناشی از حرکت بر سیگنال های درد غلبه دارند. برای مثال وقتی انگشت دست شما زیر چکش می رود با مالیدن آن درد را کمتر احساس می نمایید.

 

نتیجه گیری

درد در مغز روی می دهد. در واقع درد نتیجه تفسیر پیام های مختلف فیزیکی، اجتماعی و عصبی است.
درد پاسخی است که به تهدیدهای واقعی یا خیالی که علیه همئوستاز بدن است ارائه می شود. از اینرو یک عمل تحت شرایط مختلف به صورت های متفاوت با توجه میزان تهدید تصور شده، تفسیر می شود.
مکان درد با منشأ درد همیشه یکسان نیست.
درد پدیده ای فردی است. تجربه درد به اینکه ما چه کسی هستیم، چه کاری انجام می دهیم و در چه محیطی زندگی می کنیم، بستگی دارد.
درد علامتی برای تغییر است، اما به ما درباره کاری که باید انجام دهیم یا اتفاقی که افتاده است اطلاعاتی نمی دهد.
درد سبب نزول کیفیت فعالیت های بدنی می شود. اما بدترین کار اینست که با وجود درد به حرکت و فعالیت ادامه دهیم (این تفکری اشتباه است که بدون درد موفقیتی حاصل نمی شود). همچنین قطع کامل حرکت نیز روشی صحیح برای مقابله با درد نیست (زیرا منجر به چرخه معیوب دردهای مزمن می شود).
انجام حرکاتی که منجر به درد نمی شوند مؤثرترین روش برای مقابله با درد است. این حرکات مدت دردهای حاد را کاهش داده و از شدت و تواتر دردهای مزمن می کاهند.

منابع:

Butler, D, Moseley, L, Sunyata. Explain Pain. Aus. Orthopedic Physical Therapy Products, 2003.
Cobb, E, Mauck, K, Mauck, S. The Essentials of Elite Performance (DVD Mini-Course) Z-Heath Performance Solutions, Arizona USA, 2010.
DeLeo, Joyce A (2006). Basic science of pain. The Journal of bone and joint surgery. American volume 88 Suppl 2 p. 58-62. PMID 16595445.
Iannetti, G D, and A Mouraux, “From the neuromatrix to the pain matrix (and back).” Experimental brain research. Experimentelle Hirnforschung. Experimentation cerebrale 205, no. 1 (July 2010): 1-12-12 http://www.springerlink.com/content/x6p070657v2tt6k6/ (accessed July 11, 2010).
Lederman, E. The Science & Practice of Manual Therapy. London: Elsevier, 2005
Melzack R, Wall PD. Pain mechanisms: a new theory. Science. 1965;150(699):971–۹٫ PMID 5320816.
Melzack, Ronald, “Evolution of the neuromatrix theory of pain. The Prithvi Raj Lecture: presented at the third World Congress of World Institute of Pain, Barcelona 2004.” Pain practice : the official journal of World Institute of Pain 5, no. 2 (June 2005): 85-94 PMID 17177754.
Sonnon, Scott. Body Flow. Atlanta, USA: RMax.tv Productions, 2003.
Squire, L. and Colleagues. “Somatosensory Systems (Chp 25).” Fundamental Neuroscience, 3rd Edition. New York: Elsevier Academic Press, 2008.
Wilson, T.A., Falkel, J. Sports Vision: Training for Better Performance. Champagne, Il., USA: Human Kinetics, 2004.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *