گمنام بزرگ
همه بدنسازان، رونی کلمن و جی کاتلر نمی‌شوند. همه بدنسازان هم در هر رقابتی به پیروزی نمی‌رسند، حتی دراکثر رقابت‌ها، همه بدنسازان عکسشان روی جلد نشریات مطرح بدنسازی دنیا از جمله فلکس چاپ نمی‌شود و خیلی‌ها حتی شانس این را پیدا نمی‌کنند که عکسشان در صفحات داخلی این نشریات چاپ شود. در واقع بدنسازان بسیاری هر روز در تلاش و کوشش هستند برای بهتر شدن بدون این‌که کسی به آنها توجه کند یا حتی به گوشه‌ای از آن‌چه سزاوارش هستند دست یابند.

 

jojontiforo

این داستان یکی از بدنسازان گمنام است. داستان جوجوانتیفورو او هر آن‌چه خصوصیات مثبت در بدنسازی است دارد.

با بدنی که بسیاری آرزوی آن را دارند ولی هنوز نتوانسته‌ آن‌طور که باید مطرح شود.
شاید تصویر او را در عکس‌ها دیده باشید و با خود گفته باشید این بدنساز کیست؟ ولی شاید حتی اسم او را هم نشنیده‌ای و بدنسازی این‌گونه است. ۲۰ مرد اول پرورش اندام دنیا همواره در اذهان طرفداران بدنسازی هستند. در حالی‌که صدها نفر دیگر باید سال‌ها تلاش کنند تا شاید بتوانند به شهرت و آوازه‌ای برسند تازه شاید و بسیاری دیگر هم سرنوشتشان گمنام ماندن است. بدون این‌که کسی بفهمد بدنسازان چه روزهای سختی را سپری می‌کنند برای این‌که به آرزوهای خود دست یابند. انتیفورو هم یکی از آنهاست، کسی که باید هنوز هم بسیار تلاش کند تا به جایگاه مورد نظرش دست یابد.
● شروع قدرتمند
پس از پیروزی در دسته سنگین وزن رقابت NPC ملی در سال ۲۰۰۲ با قرارگیری در جایگاه اول در تمام راندهای رقابت، با ۲۰ سال سن، بسیاری انتظار داشتند که او به سرعت در سطوح بالای رده‌بندی IFBB خود را مطرح کند. ولی سه سال گذشت تا او در اولین رقابت حرفه‌ای در آیرونمن ۲۰۰۵ حضور یافت و به مقامی بهتر از یازدهمی نرسید. به دنبال آن در رقابت حرفه‌ای ساکرامنتو به مقام پانزدهم رسید و مدتی پس از آن در رقابت حرفه‌ای شارولوت حضور یافت که نتوانست جزء پانزده نفر قرار گیرد.
به این‌ها عدم موفقیت‌های بعدی را هم اضافه کنید از جمله مقام شانزدهم در رقابت حرفه‌ای کلورادو واضح است که انتیفورو به‌طور واضحی آبدار به‌ نظر می‌رسید، با این‌که کاملاً می‌دانست از شرایط ایده‌آل به دور است بازهم ناامیدی خود را به حاضران، به داوران یا رقیبانش نمایان نکرد.
با شانه‌های عریض و سینه‌های حجیمی که سایه سنگینش روی کمر باریکش سایه می‌افکند، بالاتنه او چشم هر بیننده‌ای را به‌سوی خود جلب می‌کند. پوست او به سختی روی موجی از عضله که پر از خط‌های عمیق است کشیده شده و در این میان رگ‌های طناب‌مانندی به چشم می‌خورد. با وجود نقاط قوتی که دارد، چند مقام نازل و بی‌تفاوتی تعدادی از رقیبانش نسبت به او آن‌قدر اهمیت ندارد که لبخند را از چهره او پاک کند.
این سیاه‌پوست که اصلیت او به کشور غنا برمی‌گردد در صورتی‌که به رشد و پیشرفت خود ادامه دهد در آینده‌ای نزدیک می‌تواند به یکی از بهترین بدنسازان جهان بدل شود.

● مروری بر زندگی
انتیفورو اولین دلیل گرایشش به ورزش را به یاد می‌آورد و می‌گوید: ”پدرم یکی از ورزشکاران المپیک بود“ (گوستاو انتیفورو دونده دو صد متر از تیم غنا بود و در المپیک ۱۹۶۰ به فینال رقابت ۱۰۰ متر راه یافت). ”من چیزهای زیادی از غنا به یاد ندارم. فکر می‌کنم قبل از این‌که دو ساله شوم آن‌جا را ترک کردیم.“
گوستاو در غنا مدرک دکترای خود را اخذ کرد و تصمیم گرفت تا همراه همسرش مارتا و پسرانش، فرانک، کلی، کوربی، جوجو و شاون به ایالت متحده نقل مکان کند تا همسرش هم بتواند به ادامه تحصیل بپردازد. ”پدرم در دانشگاه نیومکزیکو به‌عنوان پرفسور در رشته‌های هنری استخدام شد و ما در آمریکا ساکن شدیم.“
هرچند چشم‌انداز زندگی برای گوستاو تغییر کرده بود ولی عشق او به دو میدان برجای ماند. و این علاقه به فرزندانش هم منتقل شد. ”پدرم مرا به پیست دو میدانی می‌برد. وقتی حدود ۹ سال داشتم خیلی جدی به دو میدانی می‌پرداختم و در رقابت هم موفق بودم. در مسابقات منطقه‌ای در دو صد متر و پرش طول به قهرمانی رسیدم، سپس در رقابت‌های ایالتی در رده‌ سنی خودم در دو صد متر به مقام پنجم رسیدم و در پرش طول به مقام دوم.“
با این‌که انتیفورو استعداد خوبی در رشته‌های دو میدانی داشت، ولی در همان زمان بود که احساس کرد دوست دارد به نوع متفاوتی از تمرینات بپردازد. ”وقتی ۹ ساله بودم، برادرم فرانک به عضویت یک باشگاه بدنسازی درآمد. برادرم در آن زمان بدنسازی را به‌طور جدی دنبال می‌کرد و صفحاتی از مجلات بدنسازی را که مربوط به قهرمانان آن دوران بود روی دیوار اتاقش نصب کرده بود، از جمله مایک منزر، کیسی ویاتور و روی کلندر. به نظر من آن بدن‌ها فوق‌العاده به نظر می‌آمدند! بدن آنها برای من مثل آثار هنری بودند. فکر نمی‌کردم که کسی بتواند واقعاً به چنان ظاهری دست یابد.“
او می‌گوید: ”فرانک توجه زیادی به من می‌کرد. او فهمیده بود که من به بدنسازی علاقمندم، به من کمک می‌کرد تا بدن‌های خوب را بشناسم. او عکس‌هائی از بدنسازان مختلف را کنار هم می‌گذاشت و از من می‌خواست تا آنها را با هم مقایسه کنم و بگویم به نظر من کدامیک بهتر از دیگران است.“
اما در سن ۹ سالگی، انتیفورو جوان‌تر از آن بود که بتواند با وزنه تمرین کند. بنابراین با وجود برادر بزرگترش فرانک که مربی او هم به حساب می‌آمد، صبورانه منتظر ماند تا روزی که بدنش آن‌قدر رشد کند که تمرین با وزنه برایش مناسب باشد. در کریسمس ۱۹۸۷ آن روز فرا رسید، وقتی فرانک به جوجوی ۱۴ ساله و برادر ۱۵ ساله‌اش کوربی یک مجموعه هالتر و وزنه هدیه داد. ”یکی از آن مجموعه‌های قدیمی با وزنه‌های لاستیکی که درونش با سیمان پر شده بود.“ ما آنرا در گاراژ گذاشتیم و من و کوربی هر روز پس از مدرسه با آن تمرین می‌کردیم.“
فعالیت انتیفورو در رشته دو میدانی در سال‌های دبیرستان هم ادامه داشت، ولی کم‌کم علاقه او به آهن بیشتر و بیشتر می‌شد. ”عشقی که به دو میدانی داشتم به اندازه زمان کودکی‌ام نبود، و پس از تمرین دو میدانی بیشتر و بیشتر وقتم را صرف تمرینات با وزنه می‌کردم.“ مثل بسیاری از افراد با استعداد در رده حرفه‌ای، رشد عضلانی به سرعت سراغ انتیفورو آمد.
”یادم می‌آید که حتی در سال‌های ابتدائی دبیرستان افراد زیادی وقتی مرا می‌دیدند می‌گفتند: تو مثل یک بدنساز به نظر می‌آئی! من حجم بالائی نداشتم در واقع وقتی از دبیرستان فارغ‌التحصیل شدم تنها ۷۰ کیلوگرم وزن داشتم، ولی فرم عضلانی خوبی داشتم و بدنم پر از رگ بود، به همین دلیل تا حد زیادی عضلانی به نظر می‌آمدم.“
● پیشرفت
پس از اتمام دبیرستان، جوجو و کوربی جدی‌تر به تعقیب بدنسازی پرداختند. آنها تنها ۱۵ ماه با هم اختلاف سنی داشتند، هر دو همیشه به هم نزدیک بودند، ولی تمرین همراه هم در حالی‌که اهداف مشترکی هم داشتند رابطه آنها را بازهم قوی‌تر کرد. هر دو برادر در سال ۱۹۹۳ در یک باشگاه محلی ثبت‌نام کردند و به سرعت یاد گرفتند که بدنسازی واقعی خیلی بیش از حرکت جلوبازو و پرس سینه با هالتر است.
سال ۱۹۹۹ بود که برادر کوچک‌تر تصمیم گرفت نتیجه کارش را در معرض آزمایش قرار دهد و وارد اولین رقابت بدنسازی شد. ”فکر می‌کنم زودتر از آن هم می‌توانستم رقابت کنم، ولی خیلی نسبت به خودم وسواس داشتم و احساس می‌کردم آمادگی کافی ندارم.
در واقع او کاملاً آماده بود و توانست در صحنه قهرمانی نیومکزیکو به موفقیت برسد. او به قهرمانی مجموع دست یافت بدون این‌که حتی اطلاعات کافی در مورد چگونگی آمادگی برای رقابت داشته باشد. در اصل رژیم‌های غذائی‌ام را از مجلات بدنسازی الگوبرداری کردم و امیدوار بودم که بهترین نتیجه را بگیرم. در واقع هیچ برنامه خاصی برای قهرمانی در رقابت نداشتم.“
با اعتماد به نفسی که از پیروزی در اولین رقابت به‌دست آورده بود و پیشنهاد افراد مختلف که به سرعت به سمت او سرازیر شد، انتیفورو فهمید که می‌تواند در پرورش اندام به موفقیت برسد. پس از آن، ملیون آنتونی به قهرمانی رقابت NPC آمریکا در سال ۱۹۹۹ دست یافت با بدنی کلاسیک و متناسب، فرم بدنی که انتیفورو به دنبال آن بود. حالا وقت آن بود که خودش را به‌طور کامل وقف ورزش مورد علاقه‌اش کند و تمام تلاشش را صرف دست یافتن به پتانسیل درونی‌اش کند.
انتیفورو تصمیم گرفت به‌طور واقعی خودش را تست کند، تصمیم گرفت از سطح منطقه‌ای فراتر رود و در کالیفرنیا به رقابت بپردازد، جائی‌ که بهترین‌های بدنسازی زندگی، تمرین و رقابت می‌کردند. ”من در سال ۱۹۹۹ وارد تورنمنت قهرمانان شدم و یک رژیم سخت گرفتم. سپس توانستم در دسته نیمه‌سنگین وزن بین ۱۰ نفر به مقام سوم برسم و این چندان هم بد نبود.“
پس از آن در رقابت آیرونمن NPC شرکت کرد و بازهم در جای سوم قرار گرفت. ولی این‌بار بین ۱۶ شرکت‌کننده، انتیفورو وارد رقابت ملی جوانان شد و به مقام هفتم رسید. ”من از مقامم و کارائی‌ام ناراحت شدم، ولی فهمیدم که باید پیشرفت بیشتری داشته باشم و این درس بزرگی بود.“
● مواجه شدن با واقعیت
رقابت سال ۲۰۰۰ـ NPC آمریکا آب پاکی را روی دست او ریخت. به‌محض این‌که وارد اتاق گرم کردن شد و چشمش به رقبا افتاد روبه برادرش کوربی کرد و گفت: بهتر است منصرف شوم. او به سرعت متوجه کیفیتی که شرکت‌کنندگان سطح ملی باید داشته باشند شد و فهمید که بین آنها به مقامی نمی‌رسد و تصمیم گرفت تلاش خود را افزایش دهد.
انتیفورو برای ۱۲ ماه بعد در هیچ رقابتی شرکت نکرد و تمام تمرکزش را برای ۲۰۰۱ـ NPC آمریکا گذاشت. کسب مقام پنجم در دسته نیمه‌سنگین او را امیدوار کرد برای این‌که بتواند در آینده‌ای نزدیک به رده حرفه‌ای صعود کند، رویای هر بدنساز آماتور. با صرف یک‌سال دیگر برای افزایش کیفیت و حجم عضلاتش تلاش کرد تا در جولای سال ۲۰۰۲ به آرزویش برسد.
اما تغییر وزن از ۸۹ کیلوگرم به ۱۰۰ کیلوگرم و حضور در دسته سنگین‌وزن ریسک بزرگی بود. او می‌دانست که با قد ۱۷۵ سانتیمتر بلندتر از آن است که بتواند در دسته نیمه‌سنگین موفق باشد. افزودن ۱۱ کیلوگرم هم در یک سال افزایش وزن زیادی است برای کسی که در سطح ملی رقابت می‌کند. من می‌خواستم پر و حجیم باشم. ولی بیش از حد عضلاتم صاف به نظر می‌رسید و در میان سنگین‌وزن‌ها به مقامی بهتر از دوازدهم نرسیدم.
انتیفورو مطمئن بود که تصمیم او مبنی بر صعود به دسته سنگین‌وزن درست بوده. سایز افزوده شده به خوبی مناسب بدن او بود، و او می‌دانست که با کمی افزایش کیفیت، به دنیای بدنسازی نشان خواهد داد که تا چه حد نسبت به سال ۲۰۰۱ پیشرفت کرده. بنابراین وارد رقابت NPC ملی ۲۰۰۲ (در ماه دسامبر شدم) با شرایط بدنی بسیار بهتر از آن‌چه که در رقابت NPC آمریکا (در ماه جولای) به نمایش گذاشته بودم شدم. در نتیجه توانستم به قهرمانی دسته سنگین‌زون با امتیاز کامل در هر دو بخش پیش داوری و فینال دست یابم. هرچند قهرمان دسته فوق سنگین یعنی تونی فریمن توانست افتخار قهرمانی مجموع را از آن خود کند، انتیفورو به آن‌چه می‌خواست دست یافت، با این قهرمانی توانستم به کارت حرفه‌ای دست یابم، و این مثل رویائی بود که تحقق یافته بود.“
● ختم کلام
انتیفورو حرفه‌ای IFBB است و یکی از زیباترین بدن‌ها در رده حرفه‌ای در ورزش امروز از آن اوست. شاید هرگز به مقام خیلی بالائی دست یابد، شاید هم تا بالاترین مراتب بدنسازی حرفه‌ای یعنی رتبه‌های بالای مسترالمپیا پیش رود. ولی تقدیر او هرچه که باشد نماینده گروه کثیری از بدنسازان به حساب می‌آید، آنهائی که عاشقانه به ورزش بدنسازی می‌پردازند ولی هرگز دیده نمی‌شوند و به دلایل مختلف به جایگاه واقعی خود نمی‌رسند. با این‌حال جا دارد که انتیفورو همواره در ذهن دوستداران بدنسازی باشد به این دلیل که تمام فضایل ورزش ما را مجسم کرده: عشق، فداکاری، پیشرفت، تواضع، زیبائی و ظرافت و به‌عنوان نماینده تمام کسانی که در دنیای بدنسازی گمنام ماندند او لایق احترام است.
● بیوگرافی
▪ تاریخ تولد: ۳ دسامبر ۱۹۷۳
▪ محل تولد: غنا
▪ محل اقامت فعلی: آلگیبورگ ـ نیومکزیکو
▪ قد: ۱۷۵ سانتی‌متر
▪ وزن: ۱۲۳ کیلوگرم خارج از فصل رقابت، ۱۰۲ کیلوگرم در زمان رقابت
● سوابق مهم رقابتی
▪ قهرمان رقابت NPC ملی سال ۲۰۰۲
▪ مقام یازدهم رقابت حرفه‌ای آیرونمن سال ۲۰۰۵
▪ مقام پانزدهم رقابت حرفه‌ای سانفرانسیسکو سال ۲۰۰۵
● برنامه تمرینی جوجو انتیفورو
روز اول: سینه و دلتوئید (سر جلوئی و میانی)
▪ حرکت/ ست/ تکرار
ـ پرس سینه هالتر/ ۲۰ـ ۱۵/ ۲
/ ۱۲ـ ۸/ ۲
/ ۶/۱
ـ پرس بالاسینه دمبل/ ۱۰ـ ۶/۳
ـ کراس اور/ ۱۵/ ۳
ـ نشر از جانب نشسته تک‌دست/ ۲۰/ ۱
/ ۱۲/ ۱
۱۰ـ ۸/ ۱ (هشت تا ده تکرار و به دنبال آن کاهش وزنه و ادامه ست تا رسیدن به ناتوانی)
ـ پرس سرشانه با اسمیت/ ۱۵/ ۱
/ ۱۰/ ۱
/ ۸/ ۱
ـ بالا کشیدن هالتر تا زیر چانه با فاصله زیاد بین دست‌ها/ ۱۵/ ۳
ـ سوپرست با نشر روبه‌رو با دمبل یا سیمکش/ ۱۵/ ۳
▪ روز دوم: پشت، کول و دلتوئید پشتی
حرکت/ ست/ تکرار
ـ زیربغل هاتر خم/ ۲۰/ ۱
/ ۱۵/ ۱
/ ۱۲/ ۱
/ ۱۰ ـ ۸/ ۱
ـ بارفیکس/ ۱۵/ ۱
/۱۲ ـ ۱۰/ ۱
ـ تی‌بار تک‌دست/ ۱۲/ ۳
ـ پول اور سیمکش/ ۲۰/ ۳
ـ سوپرست با فیله کمر/ ۲۰/ ۳
ـ نشر خم روی میز شیبدار/ ۱۵ ـ ۱۲/ ۲
/ ۱۰/ ۱
ـ نشر خم با دستگاه/ ۲۰/ ۲
ـ ددلیفت نیمه/ ۶/ ۳ (پایه را در ارتفاع زیر زانو تنظیم کنید)
/ ۳/ ۱
ـ شراگز با دستگاه/ ۲۵/ ۲
▪ روز سوم: استراحت (یا گاهی ساق و شکم)
▪ روز چهارم: جلوبازو و پشت‌بازو
حرکت/ ست/ تکرار
ـ کشش پشت‌بازو سیمکش/ ۲۰/ ۳
ـ دیپ با وزنه/ ۲۰ ـ ۱۵/ ۳ (با یک یا دو وزنه ۲۰ کیلوئی)
ـ پشت‌بازو دمبل جفت دست/ ۱۵ ـ ۱۲/ ۳
همر با دمبل نشسته/ ۱۲ ـ ۸/ ۲
/ ۸ ـ ۶/ ۱
ـ جلوبازو دمبل روی میز لاری/ ۱۰ ـ ۸/ ۲
ـ جلوبازو دمبل میز شیبدار/ ۱۰ ـ ۸/ ۱
ـ ساعد سیمکش/ ۲۰ ـ ۱۵/ ۳
ـ سوپرست با ساعد هالتر از پشت/ ۲۰ـ ۱۵/ ۳
▪ روز پنجم: پا
ـ حرکت/ ست/ تکرار
ـ اسکوات/ ۲۰ ـ ۱۵/ ۲
/ ۱۲/ ۲
/ ۱۰ ـ ۸/ ۱
ـ پرس پا تکی/ ۲۰/ ۳
ـ جلو پا ماشین/ ۲۰/ ۳
پـ شت پا ماشین خوابیده/ ۲۰ ـ ۱۵/ ۳
ـ ددلیفت پا صاف/ ۱۲/ ۳
پـ شت پا ماشین نشسته/ ۲۰/ ۳
ـ ساق پا نشسته/ ۱۵ ـ ۱۲/ ۳
ـ ساق پا با دستگاه پرس پا/ ۲۰/ ۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *