بحث خشونت در ورزش همانند هر کج رفتاری در جامعه بعنوان انحراف از هنجارها نگریسته می شود. وقتی خشونت در ورزش دیده می شود مردم فورا نگران اثرات این خشونت بر جامعه خصوصا کودکان و نوجوانان می شوند، چراکه الگوپذیری از ورزشکاران می تواند منجر به الگوپذیری نامناسب نیز شود.

 

بعضی به خشونت در ورزش به عنوان جزئی اجتناب ناپذیر می نگرند اما عده ای دیگر آن را مخل بازی می دانند. بسیاری از مجادلات درباره خشونت ورزشی به دلایل ذیل است:

 

بعضی از مفاهیم پیرامون خشونت به درستی تعریف نشده و معمولا به جای یکدیگر بکار می روند. مفاهیمی نظیر: خشونت، رقابت، رقیب، شدت، مرعوب کردن، تهاجم و…
بعضی تمایزی بین رفتارهای تهاجمی ورزشکاران و هوادارن قائل نمی شوند. در صورتی که الگو و نظام رفتارهای تهاجمی در این دو گروه متفاوت است.
بعضی همه رشته های ورزشی را بدون در نظر گرفتن مفهوم وجودی، سازماندهی، اهداف و میزان برخوردهای بدنی، در یک دسته قرار می دهند.
معمولا مردم تفاوتی بین تأثیرات کوتاه مدت و بلند مدت خشونت بر افراد و الگوهای رفتاری آنها قائل نمی شوند.
بنابراین برای رسیدن به درکی مشترک باید خشونت و مفاهیم مرتبط به آن به درستی تعریف شوند.

 

خشونت چیست؟

 



 

خشونت (Violence) به عنوان: «بکارگیری نیروی بدنی زیاد که بصورت بالقوه یا واقعی منجر به صدمه و آسیب شدید شود» تعریف می شود. زمانی که خشونت با انحراف از هنجارهای اجتماعی روی میدهد، مذموم و منع شده است. اما زمانی که خشونت در انطباق با هنجارهای اجتماعی و در جهت تقویت آن باشد (مانند دفاع از حق مالکیت، دفاع از میهن) نه تنها از سوی جامعه منع نمی شود، بلکه تقویت و تأیید می شود. اگر خشونت در تقابل با همه هنجارهای اجتماعی یک جامعه باشد از آن به عنوان «اغتشاش» (Anarchy) یاد می شود. اگر خشونت در پیوند با کنترل شدید اجتماعی و مطابق با هنجارهای آن باشد بطوریکه اعمال خشونت و صدمه زدن به عنوان عمل پسندیده مطرح باشد به «فاشیسم» (Fascism) نزدیک شده ایم.

 

واژه تهاجم (Aggression) در اینجا به معنای رفتارهای بدنی یا کلامی است که با هدف کنترل، تسلط و یا وارد کردن آسیب به افراد دیگر بکار می رود. خشونت معمولا همراه با تهاجم است اما بعضی خشونت ها بدون انجام تهاجم صورت می گیرد. برای مثال افراد خیلی رقابت جو ممکن است هنگام رقابت رفتاری خشنی از خود نشان دهند که هدف از آن تسلط، کنترل و یا آسیب زدن به دیگران نباشد. مرعوب کردن (Intimidation) به معنای استفاده از الفاظ، اظهارات و اعمالی است که با هدف تهدید، خشونت و تهاجم بکار می رود. همانند تهاجم، در مرعوب کردن اهداف تسلط و کنترل وجود دارد.

 

پیشینه تاریخی خشونت در ورزش

 

خشونت در ورزش پدیده ای تازه و جدید نیست. ورزش های خشن و خونین در یونان و روم باستان رواج داشته است. مرگ های زیادی هنگام برگزاری بازی های آئینی و مذهبی نزد اقوام مایا و آزتک اتفاق میافتاده است. تورنمت های زیادی در اروپای قرون وسطی و جدید با هدف تمرین عملیات جنگی برگزار می شد که نتایج جنگ گونه ای نیز به دنبال داشت. بازی های بومی و محلی قبلا برگزار می شد که هیچ قانون خاصی بر آن حکمفرما نبوده و گاهی منجر به مرگ شرکت کنندگان آن می شد. تحقیقات نشان میدهد همگام با متمدن شدن بشر بازی ها از حالت صرف بدنی و بدون قانون به پدیده هایی قانونمند درآمده اند. امروزه بازیها، سازمان یافته و دارای قوانین رسمی هستند. خونریزی و اعمال خشونت تا حد زیادی منع شده و تأکید بر خود کنترلی ورزشکاران و دوری از تصادمات فیزیکی است.

 

نظریه پردازان اجتماعی بر این عقیده اند که خشونت در ورزش به صورت خودکار کاهش نمی یابد. در واقع با قانون مند شدن رفتار های اجتماعی و کنترل شدن نحوه بروز احساسات، ورزشکاران و هواداران، محیط ورزشی را مکان خوشایندی برای بروز اعمال و رفتارهای خشن خود می دانند. پدیده هایی نظیر حرفه ای گری در ورزش، تجاری سازی و جهانی شدن منجر به بروز نوع خاصی از خشونت ابزاری شده است که هدف آن رسیدن به نتیجه به هر شکل ممکن است. به عقیده دانینگ (Dunning, 1999) خشونت ورزشی درجوامع مدرن کنونی ادامه خواهد داشت زیرا ماهیت ورزش ها بر توسعه تنش است نه بر آرامش.

 

ورزش و پدیده های ورزشی باید در قالب جامعه و افراد آن بررسی شود از همین رو خشونت نیز در جوامع مختلف به اشکال مختلف درک و تعریف می شود.

 

انواع خشونت

 

جامعه شناس کانادایی، مایک اسمیت (Mike smith, 1983) انواع خشونت هایی که در میادین ورزشی روی می دهد در ۴ طبقه دسته بندی کرده است:

 

برخوردهای خشن بدنی. شامل تکل ها، ضربه زدن ها، سد کردن ها و… که به عنوان جزئی از ورزش حرفه ای پذیرفته شده است و ممکن است منجر به آسیب دیدگی شود. این شکل از خشونت از دیدگاه افراد جامعه شدید و حاد است اما برای آن مجازات تعیین نمی شود و به آن به چشم جرم و جنایت نگریسته نمی شود. برخی از مربیان این شکل از خشونت را حتی تشویق نیز می نمایند.
خشونت مرزی (Borderline violence). انواعی از خشونت که به قوانین تجاوز می شود، اما از سوی ورزشکاران و مربیان به عنوان جزئی از ورزش رقابتی پذیرفته شده است. در برابر خشونت مرزی شدت عمل قانونی صورت نمی گیرد اما ممکن است باعث عصبانیت و تحریک ورزشکار شود. خشونت مرزی مانند ضربات مشتی که در ابتدای بازی هاکی روی یخ رد و بدل می شود، تاکتیک بیرون راندن دونده از مسیر مسابقه و ضربات آرنج در فوتبال و بسکتبال.
خشونت شبه جنایی (Quasi-Criminal Violence). در این نوع از خشونت به قوانین رسمی ورزشی، قوانین اجتماعی و حتی هنجارهای پذیرفته شده از سوی ورزشکاران تجاوز می شود. مانند خشونت عمدی، زدن توپ با دست در فوتبال، انجام خطاهای آشکار که به سلامتی ورزشکار و شکل بهنجار بازی آسیب می زند. ورزشکاران این شکل از خشونت را محکوم کرده و با آن مخالف هستند.
خشونت جنایی (Criminal Violence). در این نوع از خشونت بطور آشکار قوانین نقض می شود، از سوی ورزشکاران محکوم است و از سوی مراجع رسمی، مرتکبین تحت تعقیب قانونی قرار می گیرند. مانند حمله و درگیری با حریف بعد از مسابقه که می تواند باعث ایراد جراحت و یا حتی مرگ شود.
refrence:
Sport in Society Issue & Contraversies, Jay Coakley, Seventh Edition (2001)


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *