تماشای یک برنامه تلویزیونی که در ابتدا والنتین دیکول در حال مداوای بیمارانش در یک کلینیک مخصوص بود و پس از آن هم دیدن او در حال اجراء حرکت اسکوات با وزنه ۴۵۰ کیلوگرمی (تعجب کردید).

 

Valentin-Dikul_Kniebeugen

 

خب حق دارید چون وقتی خود من هم این صحنه را تماشا کردم پیش خود فکر کردم که صخنه ساختگی است و وزنه-ها احتمالاً پلاستیکی هستند و خلاصه از این جور حقه-های تلویزیونی ولی وقتی در کلیپ بعدی، دوربین به خانه والنتین رفت، او در باشگاه بدنسازی خانگی-اش سراغ وزنه-ها رفت، اینجا بود که فهمیدم موضوع پیچیده-تر از این حرف-ها است و خطاب دادن او به وزنه-ها (دمبل-ها و سنگ-ها) به-عنوان فرزندان برایم بسیار تحسین-برانگی ز بود.


چون دیکول گفت اینها (منظور وزنه-ها) مثل فرزندان می-مانند اگر به آنها بدی و بی-توجهی کنیم روزی بر علیه-مان خواهند شد. والنتین در همین صحنه یک دمبل را برداشت و به آن احترامی خاص گذاشت و سپس دوباره آن را به آرامی سر جایش گذاشت و در کلیپ آخر دیکول به گزارشگر تلویزیونی کلکسیون بطری-های رنگارنگ و زیبایش را نشان می-داد که واقعاً جزء کلکسیون-های منحصربه-فرد بود. دیدن این برنامه تلویزونی مرا به آن داشت تا اطلاعات جامع-تری از والنتین دیکول (Valentine Dikul) برای شما گردآوری کنم و هموطنان عزیز را با یک چنین شخصیت خارق-العاده ای بیشتر آشنا کنم.
امید است که داستان زندگی این مرد بزرگ باعث شود که هرکدام از ما بر اراده و قدرت خود بیشتر تکیه کنیم و مشکلات زندگی را یکی پس از دیگری از سر راهمان برداریم. این مجموعه در ۳ بخش (زندگینامه – مصاحبه و کلینیک دیکول) گردآوری شده که به خدمتتان تقدیم می-گردد.

● زندگینامه
این داستان مردی است که نوع انسان به او افتخار کرده و از او به خاطر تمام مشقاتی که برای بازگشت به یک زندگی نرمال کشیده است ممنون می-باشد.
نام این مرد خارق-العاده روسی دکتر والنتین دیکول است. او هرگز والدین خود را ندید. پدرش در هنگامی که مادرش او را باردار بود در یک عملیات در جنگ جهانی دوم کشته شد. مادر والنتین هم در هنگام زایمان او از دنیا رفت. بدین ترتیب والنتین در یک یتیم-خانه بزرگ شد و در آنجا برای یک تکه نان مجبور بود بجنگد. چون در آن سال-ها به-دلیل قحطی شرایط زندگی بسیار سخت و دهشت-بار بود اما یک دفعه یک اتفاق بسیار جالب رخ داد. این شادی- بخش- ترین حادثه-ای بود که این پســــر تا به حال در زندگی-اش تجربه کرده بود. او به تماشای نمایش گروه سیرکی که در حال گذر از این شهر به آن شهر بودند رفته بود.
از این لحظه به بعد تمام زندگی او متعلق به سیرک شد. والنتین از یتیم-خانه فرار کرد تا تمام روز خود را در آنجا سپری کند. پســــر خیلی زود تصمیم گرفت که می-بایست یک هنرمند سیرک شود. او خود را وقف سیرک کرده بود و خیلی سریع در هنرهائی همچون تردستی، شعبده-بازی و آکروبات خبره شد ولی سرانجام تصمیم گرفت که یک هنرمند بندباز شود. در پانزده سالگی بود که او اولین نمایش خود را در مقابل بینندگان به اجراء درآورد. یک روز میله-ای که والنتین از آن آویزان شده بود شکست (آنطور که در سیرک مصطلح است علت شکسته شدن میله خستگی حاصله در فلز بر اثر وارد شدن فشار متمادی بر روی آن بود) و دیکول از ارتفاع ۴۰ فوتی (۱۲ متری) به زمین سقوط کرد. بر اثر سقوط استخوان-های دیکول از ده نقطه شکست که یکی از آنها در ستون فقرات او بود و باعث شد که او به طور کل از ناحیه پا فلج شود.
نظر قطعی دکترها این بود که والنتین می-بایست مابقی عمر خود را بر روی ویلچر (صندلی چرخ-دار) سپری کند. در آن زمان هیچ سیستم توانبخشی وجود نداشت (والنتین اینگونه بازگو می-کند) من جوان بودم و نه تنها نمی-توانستم رأی دکترها را بپذیرم بلکه نمی-توانستم به اینکه دیگر قادر به راه رفتن نیستم هم یک لحظه فکر کنم. بنابراین به شخصه شروع کردم به تمرین و توسعه سیستم توانبخشی خودم.
والنتین در همان بیمارستانی که بستری بود شروع به تمرین با تمام انرژی کرد. دکترها و دیگر بیمارها به او گفتند که بی‌جهت زمان و انرژی خود را هدر ندهد. یکی از هم‌ اتاقی‌هاش به او گفت نگاه کن ما با وجودی که قادر به اجراء حرکت جزئی در دست‌ها و پاهایمان هستیم ولی باز با این وجود سال‌ها است که روی تخت بستری هستیم. در صورتی که پاهای تو کاملاً فلج و ناتوان هستند اما والنتین به ورزش خود ادامه داد و تمرینات با وزنه را شروع کرد و آنقدر با وزنه تمرین می‌کرد تا خستگی مطلق بر او مستولی شود. پس از گذشت ۶ سال زحمت و مشقت تمام، غیرممکن به یک واقعیت مبدل شد.
دیکول قادر بود مثل یک بچه راه برود. حالا این دکتر عالی‌قدر بر این عقیده است که تسلیم شدن و ایستادن در همان جای قبلی برداشت فکری افرادی است که نمی‌خواهند کار و تلاش کنند. با وجودی که بر روی ویلچر بود به مدرسه دلقک‌ها می‌رفت تا به بچه‌ها هنرهای آکروباتیک و دیگر مهارت‌های سیرک را آموزش بدهد. پس از اینکه کلاسش با بچه‌ها به پایان می‌رسید شروع به تمرینات خودش می‌کرد. او می‌بایست بر دردی که برای او بسیار سخت بود غلبه می‌کرد. بدون کمک و با وصف بر اینکه نیمی از بدن او فلج بود می‌بایست روی زمین خود را به این طرف و آن طرف می‌کشاند تا وزنه‌های تمرینی‌اش را جابه‌جا کند.
یک بار آنقدر خسته شده بود که ناخودآگاه بر روی کف سالن به خواب رفته بود یعنی آنقدر خسته و بی‌رمق که حتی نتوانسته بود خود را بر روی صندلی چرخدارش برساند. صبح روز بعد زمانی که نظافتچی سالن برای تمیز کردن سالن آمده بود با دین یک مرد که بر روی زمین ولو شده بود هراسان شده و تصور کرد که او مرده است و سریعاً دنبال دکتر رفت او هر روز را این گونه آغاز می‌کرد.
دیکول در حال توسعه سیستم منحصربه ‌فردی بود که زیربنای کارهای آینده او را تشکیل می‌داد. برای دیکول راه رفتن کافی نبود او می‌خواست که دوباره به سیرک بازگردد. و همین‌طور هم شد. سمت جدید دیکول در سیرک آکروبات موتورسیکلت بود او آرزو داشت دنیای سیرک را با وزنه‌هائی که تا به حال به گوش کسی نرسیده است شگفت‌زده کند.
هنگامی‌که دکترهائی که عارضه او را تشخیص داده بودند باخبر شدند که او نه تنها راه می‌رود بلکه دوباره به سیرک بازگشته نمی‌توانستند این مسئله را باور کنند. ولی معلولان و ویلچری‌های دیگر او را باور می‌کردند و برای کمک گرفت از دیکول به سراغ او می‌آمدند. دیکول در این خصوص که بخواهد خود را به‌عنوان یک الگو نشان دهد محتاطانه عمل می‌کرد.
او می‌گوید: هر بیمار و مریضی همیشه می‌گوید که دردش بسیار سخت و دشوار است و دکتر با هر کس دیگری نمی‌بایست در این‌خصوص با او بحث و جدل کند بلکه می‌بایست او را تشویق کرده و کاری کند که فرد به توانائی و قدرت خودش باور پیدا کند. بدین شکل خواهد بود که نتایج باور نکردنی حاصل خواهد شد. حرکت مترادفی است برای زندگی در هر جنبنده‌ای. ما در درون بدن خود توانائی و سرمایه بسیار بزرگی داریم که نه کشف شده‌اند و نه توسعه یافته‌اند. بیائید روش کشف کردن آن را نشان دهیم و به آنهائی که نمی‌توانند راه بروند کمک کنیم تا دوباره حرکت کنند.
دیکول به‌عنوان یک هنرمند سیرک هر روز ۳ تا ۴ ساعت تمرین شخصی نیاز دارد. به همین خاطر بود که او درمان بیمارانش را معمولاً در بین جلسات تمرینی و یا در انتهاء شب و پس از اجراء نمایش‌اش انجام می‌داد. بعضی وقت‌ها که هر سفر بود بیماران را در هتل ملاقات می‌کرد ولی در اکثر مواقع در کسب کوچکی در سیرک این‌کار را انجام می‌داد. خیلی از بیماری‌ها با این باور که او توانائی کمک به آنها را دارد ماه‌ها در طول سفر دور روسیه به دنبال و همراه دیکول بودند. این روند برای سال‌ها ادامه داشت. همسر دیکول می‌گوید که این مردم دیگر بخشی از خانواده و زندگی ما را تشکیل داده بودند. به‌دلیل اینکه دیکول هرگز به هیچ کس جواب رد نمی‌داد. اگر او می‌فهمید که می‌تواند حتی کوچکترین تغییر و بهبودی در فرد حاصل کند حتماً تمام سعی خود را به‌کار می‌بست. دکتر دیکول از سراسر دنیا دارای بیمارانی است. اکثریت این بیماران خارجی را اروپائی‌ها تشکیل می‌دهند اما در حال حاضر و به‌دلیل اینکه دنیا دیگر مثل سابق نیست و مرزها باز و ارتباطات و تبادل اطلاعات بسیار آسانتر و سریعتر شده آمریکائی‌ها نیز راه کلینیک درمانی دیکول را پیش گرفته‌اند.
در داخل کلینیک دیکول دستگاه‌های مخصوص توانبخشی برای هر بیمار به‌صورت اختصاصی و مختص شخص تنظیم گردیده است. به‌دلیل نوع درد و عارضه و وضعیت فیزیکی هر فرد، رویه توانبخشی از هر شخص به شخص دیگر تفاوت قابل ملاحظه‌ای دارد.
دیکول همیشه اظهار می‌دارد که خواستن فرد و پایبندی به هدف موارد بسیار ارزشمندی هستند. من می‌توانم به فرد بگویم که چطور کارها را انجام بدهد. ولی بدون خواستن شخص هیچ موفقیتی حاصل نخواهد شد. حتی اگر دستگاه‌ها و تجهیزات از طلا ساخته شده باشند باز در صورتی که فرد خود را باور نداشته باشد هرگز قادر به راه رفتن نخواهد شد.
فرد می‌بایست با همان از خودگذشتگی، دیسیپلین و قدرت خواستن تمرینات خود را هر روز حتی در صورت نیاز برای چندین سال ادامه دهد. تنها در این صورت است که شخص قادر خواهد بود بگوید من انجامش دادم. من می‌توانم راه هم بروم.

● والنتین دیکول یکی از بزرگترین وزنه‌بردارها ی جهان
تمام افراد از مقدار وزنه‌ای که دیکول بلند کرده باخبر هستند. والنتین اینکار را پس از آسیب‌دیدگی در ستون فقرات (شکستگی در ستون فقرات) انجام داد. این مشکل برای خیلی از افراد به‌منزله این است که الباقی زندگی را می‌بایست بر روی صندلی چرخدار سپری کرد. شاید بزرگترین آرزوی این قبیل انسان‌ها بلند شدن دوباره بر روی پاها و احساس این اعضاء بدنه حرکت اصلی بدن بر عهده آنها است.
شاید گفتن اینکه دیکول شروع به راه رفتن بر روی پاهایش کرد هیچ به‌نظر نرسد. چون او توانست دوباره به عرصه سیرک بازگردد. باور این که یک چنین فردی قادر به بلند کردن وزنه‌های سنگین و کارهای فوق‌العاده است برای اکثریت، غیرممکن به‌نظر می‌رسد به‌نظر هیچ ‌چیز عجیبی نیست جز اینکه دیکول یک پدیده است این آخرین گواهی دال بر قابلیت او می‌باشد.
در سی‌ام دسامبر سال ۱۹۹۹ یک کمیته از اعضاء ثبت رکوردهای کتاب گینس به روسیه جهت ثبت رکوردهای ذیل دعوت شدند. در جریان این رکوردگیری دیکول با وزن ۱۲۱ کیلوگرم در مجموع ۱۷۰ کیلوگرم را جابه‌جا کرد. یعنی در حرکت اسکوات ۴۵۰ کیلوگرم پرس سینه ۲۶۰ کیلوگرم، ددلیفت ۴۶۰ کیلوگرم. ضمن اینکه او این حرکات را بدون زانوبند در حرکات اسکوات و ددلیفت اجراء کرد. باورنکردنی است!
توسط دکتر والنتین دیکول در سن ۵۱ سالگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *