تصور ميشود كه ويتامينها ابتدا توسط برخي از باكتريهاي خاك تهيه ميشوند. گياهان اين ويتامينها را از خاك جذب ميكنند، سپس حيوانات گياه خوار (منجمله انسان) با مصرف اين گياهان، ميوهها و سبزيها ويتامينها را جذب كرده و سرانجام، حيوانات گوشتخوار (كه انسان در اين گروه نيز جاي دارد)، با خوردن حيوانات گياهخوار اين ويتامينها را دريافت ميكنند.
پس از جذب، ويتامينها به وسيلة اعضاء مختلف كاملاً مشخصي نظير غدد، كبد، قلب، كليهها، استخوان ها، عضلات و غير ه مورد استفاده قرار ميگيرند (و يا ذخيره ميشوند).
از نظر شيميايي، ويتامينها ميتوانند به گروههاي كاملاً متفاوتي متعلق باشند. در حال حاضر، توليد ويتامينهاي اساسي در آزمايشگاهها امكانپذير بوده و اين امر باعث تسهيل در تجربيات درماني شده است. ويتامينها از جنبههاي متعدد شبيه به هورمونهايي هستند كه توسط غدد درونريز ترشح ميشوند. مثلاً ويتامينها نيز مانند آنها در مقادير بسيار كم عمل نموده و اثرات آنها ميتواند نزديك به هم و يا مشابه باشد (به عنوان مثال، ويتامين B و انسولين، ويتامين D و پاراتيروئيد). در سال 1967، تحقيقات «لوكا» نشان داد كه برخي از متابوليسمهاي فعال اين امكان را به وجود ميآورند كه ويتامين D جذب شده و مانند يك هورمون حقيقي متابوليسم كلسيم را كنترل كند.
برعكس، گروهي از ويتامينها با اثرات ترشحي غدد درونريز مخالفت ميكنند، و بالاخره آنزيمها و مواد غذايي نيز وجود دارند كه ضد ويتامين هستند. از جملة اين مواد ميتوان از تياميناز كه در ماهي خام وجود دارد (و با پختن از بين ميرود) و ضد ويتامين B1 است، سفيدة تخم مرغ، الكل، ذرت طبيعي و غيره نام برد.
برخي از داروها نيز ميتوانند داراي خاصيت ضد ويتاميني باشند. به عنوان مثال اسيد ساليسيليك و مشتقات آن (ساليسيلاتها، آسپرين) ضد ويتامين B5 است. به همين دليل گروهي از داروها نظير پيراميدن، آنتي بيوتيكها و سولفاميدها، A.C.T.H، روغن كرچك و غيره و خصوصاً كورتيزون براي رفع هيپر ويتاميني مورد استفاده قرار ميگيرد. (بدون آن كه تأثير مشتقات ديسكوماريني را به عنوان ضد ويتامين K كه براي كاهش مقدار پروترومبين، سيال نمودن، رقيق كردن و كاهش دادن انعقاد خود خصوصاً در بيماري فلبيت به كار ميرود فراموش كنيم). لازم به تذكر است كه در طب هومئوپاتي داروي ضد ويتاميني وجود ندارد.
برخي نويسندگان ادعا كردهاند كه بعضي از موارد فقر ويتاميني را ميتوان به وسيلة هورمونها درمان كرد.
به هر حال در تمام موارد تأثير ويتامينها كاملاً مشخص است. به عبارت ديگر، يك ويتامين مشخص و نه ويتامين ديگري ميتواند يك بيماري را درمان كند. به عنوان مثال ويتامين C براي درمان اسكوربوت، ويتامين B براي معالجه بري بري، ويتامين D براي مبارزه با راشيتيسم و سرانجام، ويتامين B3 براي درمان پلاگر به كار مي رود.
همچنين بايد بدانيد كه برخي از غدد درون ريز از ويتامينها غني هستند (نظير هورمونهايي كه توسط قسمت قشري غده فوق كليوي ترشح ميشوند و از نظر ويتامينهاي A و C غني هستند كبد كه تقريبا تمام ويتامينها را در خود دارد و گلبولهاي سفيد كه داراي ويتامين C زيادي هستند) ولي مقدار اين ذخاير در صورت بروز تهاجم ويروسي، ميكروبي و يا پيدايش فشار عصبي، به نحو محسوسي كاهش ميابد كه همين پديده تاثير سودمند ويتامين درماني را در چنين شرايطي توجيه مي كند.
به طور كلي شرايط تغذيهاي نامناسب باعث ايجاد فقر ويتامين مي شود. اين بيماري معمولا بر اثر سوء تغذيه ايجاد شده و به همين دليل، بيشتر در كشورهاي فقير (به دليل ظهور جنگها، جيره بندي و….) به چشم ميخورد. شايد در مورد اردوگاههاي نازي كه در آنها اسيران جنگ گروه گروه كشته ميشدند و در آنها اپيدميهاي وحشتناكي بر اثر فقر غذايي ايجاد ميشد چيزهايي شنيده باشيد. بدني كه به شكل نامناسبي تغذيه شده باشد نميتواند به خوبي در برابر عفونت ها و بيماري ها از خود دفاع كند.
اما در شرايط عادي فقر ويتاميني در ميان انسان ها كمياب بوده و تنها به صورت مصنوعي در حيوانات آزمايشگاهي ايجاد ميشود. كمبودي كه در انسا به چشم ميخورد غالبا جزئي بوده و با يك يا چند ويتامين در رابطه است.
معمولاً ويتامين ها در مقادير كافي از طريثق تغذيه تامين ميشوند ولي آسيب هاي گوارشي و استفاده نامناسب از غذاها باعث مي شود تا جذب آنها به صورت ناقص انجام گيرد. اين وضعيت در ميان مهاجرين يا كساني كه تحت عمل جراحي قرار گرفتهاند بيشتر مشاهده ميشود فقر ويتاميني به صورت اصلي آن ديگر وجود ندارد ولي به شكل ثانوي بر اثر بيماري يا نوعي مسموميت (نظير الكل) به وجود ميآيد.
بنابراين، ضرورت خصور ويتامين ها در مواد غذايي، استفاده از رژيمهاي كاملا مصنوعي را نفي مي كند اين ضرورت تفاوت بين در رژيم را كه يكي به شكل طبيعي و ديگري مصنوعي شيميايي و فاقد ويتامين است نشان مي دهد.
همچنين تجربيات امروزي ثابت كرده است كه رژيم هاي غذايي كه منحصرا به وسيله عناصر استريليزه شده (كه اكثر ويتامين هاي آن بر اثر حرارت از بين رفتهاند) تهيه مي شود، مردود است. به همين دليل است كه در حال حاضر شير مصرفي را به جاي جوشاندن پاستوريزه مي كنند زيرا جوشاندن ويتامين هاي شير تازه را نابود مي كند (غير از ويتامين E كه در برابر حرارت ثابت بوده ولي توسط نور از بين ميرود).
و در اينجا ضرورت دادن آب ميوه تازه (پرتقال يا انگور) يا شير پاستوريزه نجوشيده به كودكاني كه از شير مادر تغذيه ميكنند مشخص ميشود.
قبل از ادامه بحث بايستي بدانيد كه متقابلا ناراحتي هاي هيپرويتاميني نيز وجود دارد البته اين بيماري ها كمياب است و بيشتر در آزمايشگاه ها يا معالجاتي كه به خوبي انجام نشده يا در آنها مقادير بسيار زيادي ويتامين تجويز شده (در اكثر موارد بر اثر تزريق بيش از حد ويتامين هاي A، B و D) به چشم ميخورد. در قسمت هاي بعد ضمن مطالعه هر يك از ويتامين ها در اين مورد نيز صحبت خواهم كرد.
چون انسان به دليل وضعيت دندان هايش از تغذيهاي متنوع (حيواني و گياهي) برخوردار است، ويتامين هاي حيواني بيشتر در زمستان مورد توجه او قرار ميگيرد زيرا در اين فصل تنوع سبزيها و ميوهها كاهش پيدا ميكند. البته در حال حاضر سرعت حمل و نقل اين امكان را به وجود آورده تا در تمام سال، ميوههاي تازه (مثلا سيب) در اختيار مردم قرار گيرد.
روش درمان به وسيله ويتامين ها، به عنوان شاخهاي از طب هومئوپاتي محسوب ميشود زيرا با وجود اينكه اين مواد در مقادير بسيار كم مورد استفاده قرا ميگيرند، عملا استفاده از آنها اجباري است. مقدار مصرف آنها ميتواند تا يك ميليونيم و حتي يك ده ميليونيم روزانه باشد.
به همين دليل متخصصين هومئوپاتي پيش از هر مورد ديگري به رژيم هاي ويتاميني توجه دارند. در واقع آنها اين رژيم را تنها به عنوان يك كمك براي روش هاي درماني خود به كار نميبرند بلكه همچنين از آن به عنوان يك روش پيشگيري از بيماري هايي كه به نظر ميرسد بيمار آمادگي ابتلاء به آنها را داشته باشد، استفاده ميكنند.
به ندرت اتفاق ميافتد كه تجويزهاي اين گونه پزشكان با توصيههايي براي مصرف آب ميوه تازه (براي نوزادان)، ميوههاي رسيده و شيرين (براي كودكان) و مصرف مواد خام نظير سبزي ها، سالاد، ميوههاي خام و غيره (براي بزرگسالان) همراه نباشد.
البته از مدت هاي طولاني قبل از كشف تدريجي ويتامين هاي مختلاف (هنوز هم ويتامين هاي جديدي در حال كشف است) متخصصين هومئوپاتي برا اثر تجربه ويتامينهايي را در داروهاي خود به صورت رايج تجويز ميكردند. از ميان اين موراد، ميتوان از ويتامين B به عنوان محرك سيستم اعصاب به شكل جو صحرايي، ويتامينهاي D و E براي درمان قطع عادت ماهانه به صورت غلات تازه و گياهان مقوي (اشتهاآور، بادشكن و تامين كننده مواد معدني) و ويتامين C به صورت انگور فرنگي سياه براي درمان آلرژيهاي مختلف (روماتيسم، ورم حفره بيني، برونشيت، جوش و….) نام برد. البته نبايد ترديدي در مورد اثر اين داروها بر هورمونهاي ترشحي قسمت قشري غده فوق كليوي و ترشح هورمونهاي ضد تورمي كه مقاومت بدن را در برابر بيماريها افزايش ميدهد (و بنابراين در برابر عفونتهاي زمستاني مانند گريپ) و بر كاهش سرعت بيش از حد رسوب مؤثر است، داشته باشيم.
مثال هاي فراواني را ميتوان در رابطه با روش هاي درماني طب قديمي مطرح كرد كه امروزه مؤثر بودن آنها از طريق كشفيات، تجربيات و آزمايش هاي علمي جديد به اثبات رسيده است.
بدين ترتيب، در دوران قديم بيماران مبتلا به شب كوري را با تجويز مصرف جگر (بدون اين كه كمتري تصوري از وجود عناصر ويتاميني داشته باشند) با موفقيت درمان ميكردند. اين بيماري با مصرف رتينول كه در ويتامين A وجود دارد، و اين ويتامين به وفور در جگر گوسفند، گوساله و همچنين در روغن جگر برخي ماهي ها (نظير ماهي مورو و فلتان) موجود است درمان ميشود.
همان طور كه دكتر پوميه ميگويد: «علم جديد، طب هوشيار قديمي ها را مورد تأييد قرار ميدهد.»