مبحث رژيم غذايي مناسب براي گروههاي خوني مختلف اولين بار توسط دكتر پيتر جي.آدامو در كتاب «رژيم غذايي مناسب براي بدن شما» مطرح گرديد.
این دستاورد حاصل زحمات ۲۵ ساله یک پدر (James D’Adamo) و یک پسر (Peter J.D’Adamo) میباشد.
دکتر آداموی پسر در این مورد میگوید من نسل دوم یک درمانگر طبیعی Naturopathic Physicion)) هستم. پدرم در سال ۱۹۵۷ میلادی پس از گذراندن یک دوره ۴ ساله فوق دکترا از دانشکده علوم درمان طبیعی فارغالتحصیل شد و از همان سال در کلینیکهای تغذیه و سلامتی مطالعه و معالجه میکرد.
او در کارش پی برد که اگر چه بسیاری از بیماران با رژیمهای سخت گیاهی یا کمچربی و یا روشهای مختلف پخت غذا بهبود یافتهاند اما برخی از آنها نه تنها بهتر نشدهاند بلکه بدتر شدهاند.
پدرم میگفت : « به اعتقاد من چهره هیچ دو انسانی در روی زمین یکسان نیست. هم چنان که اثر انگشت آنها ، خطوط لب هایشان و یا آهنگ صدایشان مشابه نمیباشد و به همین صورت هیچ دو شاخه گیاه و یا دو دانه برفی یک شکل نیستند. از آنجایی که احساس میکردم تمام مردم با یکدیگر تفاوت دارند معتقد بودم منطقی به نظر نمیرسد که همگی غذای یک سانی را مصرف نمایند. آنگاه دریافتم چون هر شخصی دارای موقعیت فیزیکی خاصی است و میزان قدرت و ضعف و نیازهای غذایی او نیز متفاوت است تنها راهی که بیمار برای سالم ماندن و غلبه بر امراض مختلف دارد سازگار کردن خود با نیازهایش است.»
همچنین او اعتقاد داشت که «غذای یک انسان میتواند برای انسان دیگر مهلک باشد.»
بنابر استدلال او چون خون عامل اصلی تغذیه بدن است احتمال دارد حالتهای خون مشخصکننده تغییر وتنوع در نیازهای غذایی باشد.
هر اندازه که پدر من گروههای خونی مختلف را مورد آزمایش قرار میداد اعتقاد او راسختر میشد که هر بیمار با گروه خونی خود راهی جدا را برای بهبود طی میکند.
بالاخره فرضیه پدرم با کوششهای مستمر به ثمر رسید و نتیجه تحقیقات او به صورت فشرده به نام «غذای یک انسان» به رشته تحریر در آمد. در این هنگام من در سال سوم رشته «علوم درمان طبیعی» در دانشکده جان بستیر John Bastyr در شهر سیاتل تحصیل میکردم.
در آن موقع در انتظار موقعیتی بودم تا در مورد تحقیق پدرم کار نوینی انجام دهم و بدانم که آیا این فرضیه از لحاظ علمی صحیح است؟
از آنجایی که کتاب پدرم بیشتر بر اساس برداشتهای نظری او در مورد گروههای خونی بود تا روشهای ارزیابی عینی ، چندان مطمئن نبودم که بتوانم اساس علمی برای فرضیه او بیابم. اما آنچه بدست آوردم شگفتآور بود.
اولین موفقیت من کشف این مطلب بود که دو بیماری اصلی معده (زخم معده و سرطان معده) بستگی به گروه خونی دارد.
بیماری اول ناشی از اسید زیاد معده و بیماری دوم ناشی از کمبود ویتامین B12 میباشد که مقدار کافی آن باعث جذب اسید معده میشود.
با مطالعه و بررسی پیبردم که دارندگان گروه خونی O مستعد ابتلا به بیماریهایی هستند که ناشی از اسید بالای معده است و دارندگان گروه خونی A مستعد ابتلا به بیماریهایی هستند که ناشی از اسید ناکافی معده است. من حلقه گمشده را یافتم و در هر حال روشن شد که : «رابطه گروه خونی با بیماريها در میزان تولید اسید معده است.»
این کشف مسلما پایهای علمی برای مشاهدات پدرم محسوب میشد.
دكتر آدامو ميگويد: « براي طراحي يك رژيم غذايي مناسب ميتوان از گروههاي خوني استفاده نمود.»
دکتر آدامو سیر تاریخی خاصی را برای پیدایش گروههای خونی در نظر میگیرد که دانستن آن خالی از لطف نیست. او اعتقاد دارد گروه خوني O قديميترين گروه خوني است و مربوط به زماني است كه انسانها فقط شكار را آموخته بودند لذا بهترين نوع رژيم غذايي براي اين افراد رژيم غذايي شكارچيان اوليه يعني رژيمي غني از چربي و پروتئين است.
گروه خوني A مربوط به دوره بعدي است يعني دورههايی كه بشر كشاورزي را آغاز نموده بود لذا افرادي كه گروه خوني شان A و فرزند زادگان خلفشان كه داراي گروه خوني AB باشد بايد از رژيم هاي غذايي غني از كربوهيدرات و غلات استفاده نمايند.
گروه خوني B نيز مابین دو گروه خوني ميباشد و از آنجايي كه مربوط به دورهاي است كه بشر در حال انتقال سبک زندگی از شکارگری به کشتکاری است لذا افرادي كه داري اين گروه خوني ميباشند بايد از رژيمهاي غذايي كه حاصل اجتماع اين دو نوع رژيم غذايي است استفاده نمايند.
از لحاظ كارايي نيز گروه B مابين دو گروه زير است يعني نه به اندازه گروه خوني O ميتواند از چربيهاي موجود در غذا استفاده نمايد و نه به اندازه گروه A ميتواند قندها را سريع بسوزاند و در حقيقت ميانه اين دو است.
دكتر آدامو ميگويد: «كنترل رژيم غذايي بر اساس گروه خوني به ما كمك مينمايد كه بتوان غذاها را به دو گروه دوست و دشمن تقسيمبندي نمود.»
البته جبهه گيريهاي سختي هم عليه اين ديدگاه بيان شده است اما دكتر آدامو اين امر را طبيعي ميداند و ميگويد برايم بديهي است كه هر نظر نو و انقلابي با چنين مخالفتهايي مواجه شود.