بطور کلی چاقی زمانی بوجود می آید که عدم تعادل بین انرژی دریافتی و انرژی مصرفی وجود داشته باشد. عوامل مختلفی شامل ژنتیک، سن، جنس، رژیم نادرست (خوردن غذاهای پرکالری، پرچرب و پرقند)، کم تحرکی، بیماریهای تغذیه ای، مشکلات روحی (مثل خوردن بیش از اندازه، پرخوابی و افسردگی) و وضعیت اقتصادی می توانند به چاقی بیانجامد.
اگرچه وراثت بعنوان یک عامل تعیین کننده در ابتلا به چاقی مطرح است، می توان گفت که عوامل محیطی در دهه گذشته موجب افزایش شیوع چاقی شده اند، چرا که در این دوره تغییرات ژنتیکی خاصی صورت نگرفته است. این امر به دلیل گسترش شهرنشینی، رشد اقتصادی و افزایش درآمد، افزایش سرانه دریافت انرژی و تغییرات اجتماعی و عادات فرهنگی در کنار کاهش تحرکات جسمانی بوقوع می پیوندد. تناقض موجود در وضعیت تغذیه در جهان و بویژه کشورهای در حال توسعه نکته ای بسیارقابل توجه و حائز اهمیت است. در حالی که کشورهای در حال توسعه از یک سو در تلاش برای کاهش سوتغذیه و گرسنگی هستند از سویی دیگر با مشکلی پیچیده تر بنام چاقی و اضافه وزن مواجه می گردند. افزایش میزان مبتلایان به چاقی در سالهای اخیر به حدی است که شمار آنها در این کشورها از شمار افراد مبتلا به کمبود تغذیه فراتر رفته و این امر نه به معنای بهبود وضعیت تغذیه بلکه به معنای بروز مشکلات قابل توجه در آینده است. از سوی دیگر بروز پدیده افزایش وزن و چاقی به شکلی گمراه کننده موجب غفلت از کمبود ویتامینها و ریزمغذیها می گردد و این امر باعث ایجاد کلاف سردرگمی از مشکلات عمده بهداشتی جهان یعنی گرسنگی، چاقی و کمبود ویتامینها و ریزمغذیها می شود که هر سه آنها راه حل مشترکی بنام تغذیه مناسب دارند. بعبارت دیگر، افزایش شهر نشینی و صنعتی شدن در اغلب کشورها همراه با تغییرات رفتاری و تغذیه ای به سمت تغذیه با میزان بالای چربی و انرژی در کنار کم تحرکی، باعث افزایش شیوع چاقی در جوامع شده که به موازات این افزایش در سی سال گذشته، افزایش بیماریهای قلبی – عروقی، دیابت نوع دوم و تعدادی از سرطانها رخ داده است.
افزایش سن بخصوص تا سنین ۶۰-۵۰ سالگی در کشورهای توسعه یافته و ۴۰ سالگی در کشورهای در حال توسعه با افزایش وزن در هر دو جنس همراه می باشد. کاهش شیوع این حالت در سنین بالاتر اگرچه به کمتر بودن طول عمر این افراد نسبت داده می شود. بعنوان یک قانون کلی با افزایش سن، سرعت متابولیسم بدن و کالری مورد نیاز برای ثابت نگاه داشتن وزن بدن کاهش می یابد . به همین دلیل بسیاری از بیماران بیان می دارند که همان غذاهای قبلی را مصرف می نمایند، هیچ افزایشی در میزان غذای مصرفی نداشته اند، و میزان فعالیت بدنی شان هم همانند قبل می باشد ولی با این وجود وزنشان در حال افزایش می باشد. بعبارت دیگر، با وجود غذای مصرفی و فعالیت مشابه، کاهش میزان کالری مورد نیاز برای ثابت نگه داشتن وزن است.
جنس نیز یکی از فاکتورهای مهم در ایجاد چاقی می باشد. متابولیسم پایه در مردان بالاتر از زنان بوده و به همین دلیل آنها به کالری بیشتری برای رفع کالری پایه مورد نیاز خود احتیاج دارند. علت بالاتر بودن متابولیسم پایه مردان، بالاتر بودن توده عضلانی آنهاست. بعلاوه سرعت متابولیسم در خانمها در دوران یائسگی به طور مشخصی کاهش می یابد و به همین دلیل است که بسیاری از خانمها بعد از یائسه شدن دچار افزایش وزن می شوند.
میزان فعالیت
با افزایش سطح فعالیت، میزان کالری مورد نیاز نیز افزایش می یابد. فعالیت فیزیکی نه تنها باعث کاهش اشتها در افراد چاق می شود بلکه توانایی بدن درمتابولیزه و مصرف نمودن مواد بخصوص چربیها، بعنوان منبع انرژی در بدن، را افزایش می دهد. امروزه باور بر این است که کاهش میزان فعالیت فیزیکی در طول ۲۵ سال گذشته مهمترین علت افزایش بروز چاقی در سالهای اخیر بوده است.
وضعیت اقتصادی نقش موثری در شیوع چاقی دارد بطوریکه به نظر می رسد این حالت در کشورهای توسعه یافته و جوامع با وضعیت اقتصادی پایینتر شیوع بالاتری دارد. در کشورهای در حال توسعه، اگرچه، برعکس این رابطه برقرار می باشد.
اگرچه نقش ژنها در افزایش آسیب پذیری نسبت به چاقی نیز دیده می شود ، سایر عوامل نیز می بایست در ظاهر شدن چاقی نقش داشته باشند. مدل غذایی و فعالیتی نیز از علل اولیه مشکل وزن در جوامع صنعتی هستند و یک ناهمگونی بین شیوه زندگی و تصویر ژنتیکی فرد وجود دارد. بسیاری از افراد می پندارند که خوردن مقادیر زیاد پروتئین، به تقویت و حجیم شدن توده عضلانی آنها کمک می کند؛ این در حالیست که حتی پروتئین اضافی هم تبدیل به چربی می شود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بدن، اضافی هر نوع ماده غذایی را نهایتا به چربی تبدیل می کند بنابراین خوردن زیاد از هر نوع ماده غذایی می تواند باعث چاقی گردد. مطالعات اخیر نشان داده اند که مصرف غذاها با چربی بالا محرک اصلی ایجاد چاقی در حیوانات و انسانها هستند. در سالهای اخیر، در دسترس بودن غذاهای پرچرب و آماده بهمراه کم شدن فعالیت فیزیکی باعث کاهش کالری مورد نیاز فرد شده و بزرگترین عامل رشد ناگهانی شیوع چاقی محسوب می شوند. عادات بد غذایی در میان اختلالات مختلف تغذیهای از اهمیت بالایی برخوردار می باشد، به گونه ای که اگر شخصی علاوه بر نیاز روزانهاش حتی یک نان سوخاری (که کالری بسیار کمی دارد) بخورد، بعد از ۲۰ سال پانزده کیلوگرم اضافهوزن پیدا خواهد کرد.
دریافت انرژی بیش از حد، می تواند فعال و یا غیر فعال باشد. اضافه وزن فعال، در کشورهای غربی تقریبا ناشی از اندازه های بیش از حد طبیعی پذیرفته شده به عنوان حد نرمال می باشد. مصرف پروتئین و کالری که در محصولات غذایی رستورانها و در fast food ها وجود دارد، معمولا از انرژی مورد نیاز یک فرد در کل ۲۴ ساعت بیشتر است. در حقیقت تعداد درشت مغذی ها مشخصا از دهه ۱۹۷۰ افزایش یافته است. پرخوری غیرفعال، به خوردن بیش از حد مواد غذایی بدون انرژی گفته می شود. مقدار غذا ممکن است زیاد نباشد، ولی کالری رسیده به بدن زیاد است. تحقیقات این مطلب را که غذا و مواد طعم دهنده، باعث برانگیختن تمایلات فرد به خوردن می شود را تایید کرده اند. تنوع پایان ناپذیر مواد غذایی در هر زمان با قیمتهای مناسب، می تواند علتی برای دریافت کالری بیش از حد باشد، زیرا مردم وقتی حق انتخاب بیشتری دارند، بیشتر از زمانی که تنها به یک نوع غذا دسترسی دارند، غذا می خورند.
داروها
نقش بسیاری از داروها در افزایش وزن گزارش شده است؛ این اثرات ممکن است مستقیم باشد مثل داروهای ضدبارداری و کورتون ها و یا غیر مستقیم باشد مانند داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب که با ایجاد خواب آلودگی و بی تحرکی سبب کاهش در مصرف انرژی می شوند. اثر برخی از داروهایی که برای بیماریهای التهابی، تشنج و مشکلات روانی تجویز می شوند در افزایش اشتها، کاهش سرعت متابولیسم و سپس افزایش وزن و چاقی ثابت شده است.
عوامل ژنتیکی
بسیاری از عوامل هورمونی و عصبی که بر تنظیم وزن طبیعی فرد تاثیر دارند (پیام های کوتاه و بلندمدتی هستند که میزان تغذیه و سیری را تنظیم می کنند)، به صورت ژنتیکی تنظیم و تعیین می شوند. اختلالات کوچک در این مسیر مشخصا در افزایش وزن نقش دارند. تعداد و اندازه سلولهای چربی، توزیع ناحیه ای چربی در بدن، و سرعت متابولیسم پایه نیز توسط ژنها تعیین می شوند. مطالعات ابتدایی در رابطه با نقش وراثت در چاقی، آن را حدود ۶۶ تا ۸۰ درصد تخمین زده اند و مطالعات انجام شده بر روی دوقلوها، نقش ژنها در ایجاد چاقی، حدود ۵۰ تا ۷۰ درصد نشان داده شده است. نظر می رسد اکثر ژنها، نشانگان ها، و نواحی کروموزومی که با تظاهر چاقی در ارتباط هستند بر روی کروموزوم Y قرار دارند. هنوز شناختن ژنها و جهش های ژنتیکی مسبب چاقی و محرکهای محیطی ایجاد آن، از مسائل ضروری علم است. به نظر می رسد عواملی چون سوخت و ساز پایین هنگام استراحت، عدم سوخت و ساز کامل چربی، به همراه تمایل زیاد بدن به مصرف کربوهیدرات به عنوان سوخت از مهمترین زمینه سازهای ژنتیکی چاقی می باشند.
شهرنشینی
اختراعات و ابداعات مختلف در جهت راحتی انسان به طور غیر مستقیم سبب افزایش چشمگیر چاقی در دنیا شده است. اتومبیل، آسانسور، پله برقی، ماشین های لباسشوئی و ظرفشویی، دستگاه های کنترل از راه دور، مایکروویو و هزاران مورد دیگر همگی انسان را از تحرک واداشته و از طرف دیگر غذاهای آماده، رستوران ها و تولید موادغذایی در بسته بندی های بزرگ مثل سس مایونز خانواده، چیپس خانواده و… عوامل مساعدی برای حرکت کمتر و مصرف بیشتر را فراهم آورده است. براساس این اطلاعات افزایش شیوع چاقی در دو یا سه دهه اخیر ممکن است ناشی از کاهش مصرف انرژی باشد که با کاهش مساوی در دریافت انرژی نبوده است.
بیماریها
از چاقی وقتی به دنبال یک بیماری ایجاد شده باشد، به عنوان چاقی ثانویه نامبرده می شود. این نوع چاقی با درمان بیماری زمینه ای قابل درمان می باشد. چاقی ثانویه ممکن است به دنبال بیماریهایی چون بیماریهای غددی و اختلالات هیپو تالاموس در اثر بیماریها، تومور مغزی و یا آسیب آن حین اعمال جراحی مغز ایجاد شود. بسیاری از بیماری ها باعث چاقی می شوند. کم کاری غده تیروئید سبب کاهش هورمونهای تیروئیدی، که نقش مهمی در سوخت و ساز مواد غذایی در بدن دارند، شده و بالتبع آن چربی در بدن ذخیره شده و درنتیجه چاقی ایجاد می شود. بیماریهای دیگری چون اختلالات عصبی – عضلانی، بیماری های استخوان و مفاصل نیز بصورت غیر مستقیم و از طریق کاهش فعالیت باعث چاقی می شوند. اختلال در هورمونهای جنسی چه در زنان و چه در مردان ممکن است تعادل متابولیکی بدن را برهم زده و به چاقی بیانجامد.
استرس و اختلالات عصبی
اختلالات عصبی و مشکلات روانی با غیر فعال نمودن افراد سبب چاقی می شود. مصرف داروهای مختلف توسط این افراد این اثرات را دوچندان می نماید.