Copper Deficiency
عناصـر معــدنی
عناصر معدنی 5-2 درصد وزن بدن جانوران را تشكیل می دهند كه 75 درصد از این میزان در استخوانها متمركز میباشد. اكثر عناصر معدنی طبیعت در بدن یافت شده اند و وجود آنها در غذا ضروری می باشد. تعداد 16 عنصر از مواد معدنی در متابولسیم بدن نقش دارند كه مواد معدنی ضروری می باشند. این 16 عنصر بر اساس تراكم در بدن به دو دسته تقسیم میشوند:
1ـ ماكرومینرال Macromineral
2ـ میكرومینرال Micromineral
دسته ماكرومینرالها نسبت به میكرومینرالها در بدن تراكم بیشتری دارند و بایستی مقدارشان در غذای دام بیشتر باشد. مقدار این مواد معدنی را به درصد بیان می كنیم مانند: سدیم، كلر، كلسیم، فسفر، پتاسیم، منیزیم و گوگرد.
دسته میكرومینرالها یا عناصر كم مقدار: چون مقدارشان كم است بر اساس درصد بیان نمیشوند. از P.P.M یا mg/kg استفاده میشود از این گروه میتوان ید، آهن، مس، سلنیوم، مولیبدن، فلوئور، كبالت، منگنز و روی را نام برد.
نقـش یا وظائـف عنـاصر معــدنی:
1ـ بعضی از این عناصر در ساختمان اسكلت و دندانها بكار رفته و باعث استحكام این بافتها می شوند مانند كلسیم و فسفر.
2ـ بعضی در ساختمان مواد آلی بكار می روند مانند فسفولیپیدها و اسیدهای نوكلئیك كه فسفر دارند و هموگلوبین كه دارای آهن است و اسید آمینه هایی مانند سیستئین و میتیونین كه حاوی گوگرد می باشند.
3ـ بعضی از عناصر معدنی بصورت كوآنزیم عمل می كنند، یعنی باعث فعال شدن آنزیمهائی میشوند. مثل منیزیم، منگنز و روی.
4ـ بعضی بصورت محلول در خون و سایر مایعات بدن وجود دارند كه هر كدام یك نقش فیزیولوژیكی مهمی را بعهده دارند. مانند سدیم و پتاسیم كه در تنظیم فشار اسمزی و تحریك پذیری سلولهای ماهیچه ای و عصبی دخالت دارند.
شـرایط كلـی ایجـاد كمبـود عنـاصر معــدنی:
1ـ كمبود در غذا:
جیره متعادل باید مخلوطی از چند غذا باشد اما به لحاظ اینكه دامدار صرفه اقتصادی را در نظر می گیرد و عموماً از غذاهای اطرافش جهت دامهایش استفاده میكند. عموماً كمبود مواد معدنی را بدنبال دارند. مثلاً عناصر لگومینه مواد معدنی بیشتری دارند كه اگر كم مصرف شوند نهایتاً كمبود داریم.
2ـ كمبود در خاك:
بعضی مناطق بطور طبیعی دارای خاك فقیری هستند و در نتیجه گیاهانشان نیز فقیر میباشند. اگر در یك ناحیه چندین سال متوالی فقط یك نوع گیاه كاشته شود. بسته به نوع گیاه بعضی از مواد معدنی در خاك كم میشوند به خصوص میكرومینرالها گاهی اوقات عناصر معدنی موجود در خاك كافی میباشد اما شرایطی در خاك وجود دارد كه از جذب این عناصر جلوگیری می كند. مثلاً در خاك قلیایی جذب منگنز كم میشود.
3ـ عدم تعادل بین مقدار عناصر معدنی:
وجود عناصر معدنی در غذا به تنهایی برای رفع احتیاجات كافی نیست. برای جذب صحیح باید بین بعضی از عناصر معدنی یك نسبت متعادل برقرار باشد. مثلاً بهترین نسبت بین كلسیم و فسفر 1/2 یا 1/1 میباشد. اگر میزان كلسیم بالا باشد از جذب فسفر، منگنز و روی كاسته می شود.
عناصر معدنی در بدن ذخیره میشوند و به همین دلیل كمبود آنها احساس نمیشود و حتی بدن ممكن است مكانیسم هایی برای نگهداری آنها داشته باشد. كمبود ممكن است كم باشد و ظاهر حیوان چیزی را نشان ندهد ولی تمام كمبودها دیر یا زود حیوان را تحت تاثیر قرار میدهد. مثلاً تولید شیر با پشم كاهش می یابد. تشخیص كمبود ها آسان نمی باشد زیرا علائم اختصاصی نداریم و با علائم كمبود ویتامینها و ناراحتی های انگلی و
بیماریهای عفونی اشتباه می شوند و گاهی ممكن است كمبود دو یا چند عنصر را داشته باشیم و یا همراه با كمبود مواد معدنی باشد. در شرایط عادی كمبود فلوئور و مولیبدن اصلاً ایجاد نمی شود. چون در تمامی غذاها موجود می باشند بیشتر زیاد بودن این دو عنصر مطرح است چون سمی می باشند. كمبود پتاسیم و روی نادر است. كمبود بعضی از عناصر مانند مس و سلنیوم و ید بیشتر در مناطقی با خاك فقیر دیده می شوند.
مـس «Cu» :
مس بطور عمده در كبد، مغز، كلیه ها، قلب و در بخشهای رنگی چشم و موها و پشم وجود دارد. مس یكی از عناصر ضروری بافتهای خون از نظر رشد سلولهای خون یا ترمبوسیتها است بعلاوه نگهداری سلولهای فوق با مقدار كافی مس در بدن هم بستگی دارد و در اثر كمبود مس ممكن است اختلالاتی در ادامه فعالیت ترمبوسیستها از نظر مكانیسم انعقاد خون رخ دهد. در آزمایشهایی كه بوسیله مس نشاندار در تغذیه گوسفند بعمل آمده مس بلافاصله در خون حیوان ظاهر می شود و با فراكسیون آلبومین باند اتصالی تشكیل می دهد. بعد از 24 ساعت قسمت بیشتر مس نشاندار در سرولوپلاسمین، (پروتئین مس دار خون) و متصل با جزء گلوبولین آن مشاهده می شود.
آزمایش نشان داده است كه تقریباً نصف مس موجود در بدن گوسفند در عضلات متمركز گردیده است و نصف بقیه در تمام بافتهای بدن وجود دارد. مس در درجه اول در كبد و آنگاه در مغز استخوان و به مقدار كمتر در بافتهای دیگر گوسفند ذخیره می شود.
مقدار مس ذخیره در بدن بره هنگام تولد مشابه آهن ذخیره، تقریباً زیاد است و چون شیر از نظر مس فقیر است، مس ذخیره در بدن بره نوزاد، میتواند احتیاجات حیوان را از این نظر برطرف سازد.
مس بعنوان كاتالیزور در سنتز هموگلوبین نقشی بعهده دارد و از نظر فیزیولوژی با متابولیسم آهن در بدن ارتباط می یابد. در اثر كمبود در بدن انتقال آهن از بافتها به پلاسمای خون كاهش یافته و هیپوفریمی یا كاهش غلظت آهن در خون بوجود می آید و نهایتاً كم خونی (Anemia) را داریم.
مس برای جذب آهن و آزاد شدن آهن از محل ذخیره لازم است. ترانسفرین آهن را بصورت Fe3+ در خون حمل می كند و لازم است كه آهن هم در موقع جذب و هم در زمان آزاد شدن از محل ذخیره بصورت Fe3+ حمل شود، 3 آنزیم زنین اكسیداز و سرولوپلاسمین و فراكسیداز، در این مرحله نقش حیاتی دارند.
مس از اعضای مهم این سه آنزیم فوق میباشد و حال اگر حیوان با كمبود مس مواجه شود جذب آهن و آزادسازی آهن ازمحل ذخیره كم میشود و نهایتاً كم خونی را بدنبال خواهد داشت. بعلاوه مس موجود در مجرای روده جذب آهن را بداخل سلولهای مخاطی تسریع می كند و بهمین جهت در اثر كمبود مس جذب آهن نیز كاهش می یابد.
مس در بسیاری از سیستمهای آنزیمی نیز شركت و یا دخالت دارد. مس در سیستم آنزیمی سنتزكراتین شركت دارد و كراتین خود از اجزای متشكله مو و پشم میباشد. بعبارت دیگر كمبود مس سبب نقصان سنتزكراتین و موجب اختلالاتی در ساختمان و اندازه رشد مو و پشم می شود. كمبود مس باعث تغییرات كیفی در مو و پشم گوسفند نیز می شود. بعلت شركت مس در سیستم آنزیمی سنتزالاستین، پشمهای نخی و موی شكل كه سست و براق بوده و دارای پیچش طبیعی نیستند ظاهر میشود علت این است كه پروتئین پشم كراتین است كه اسید آمینه گوگرددار سیستئین در آن زیاد بكار رفته است. برای ایجاد جعد، بین مولكولهای سیستئین بایستی كه پیوند دی سولفیدی ایجاد شود كه آنزیم پلی فنیل اكسیداز Poly Phenyl Oxidase این وظیفه را بعهده دارد. مس یكی از اجزای این آنزیم می باشد كه در صورت كمبود مس پشم جعد طبیعی خود را از دست می دهد. پشم شل میشود و ظاهر براق پیدا میكند.
آنزیم تیروزیناز كه اسید آمینه تیروزین را در سلولهای ملانوبلاست به رنگدانه سیاه ملانین تبدیل می نماید یك پروتئین مس دار و در صورتیكه احتیاجات گوسفند از نظرمس به مقدار كافی تامین نشود در تشكیل آنزیم نامبرده و در ایجاد رنگدانه سیاه ملانین اختلال حاصل می گردد.
اختلال فوق سبب تحلیل رنگدانه سیاه پشم در بدن و رنگ سیاه مو بویژه در اطراف چشمهای گوسفند می شود. در گاو موهای قرمزرنگ زرد می شوند و موهای سیاه ، قهوه ای می گردند.
بدنبال كمبود مس ضایعات استخوانی نیز مشاهده می شود. كمبود مس از دو طریق ضایعات استخوانی را ایجاد می كند.
1ـ كاهش فعالیت سلولهای استئوبلاست.
2ـ كاهش فعالیت آنزیم Lysyl Oxidase
در استخوانها مقادیر زیادی كلاژن وجود دارد كه باعث قوام استخوان میشود. مولكولهای كلاژن ابتدا تروپوكلاژن هستند. در صورت وجود آنزیم Lysyl Oxidase با تشكیل حلقه های متقاطع تروپوكلاژن تبدیل به كلاژن میشود. این آنزیم حاوی مس است و كمبود مس نهایتاً باعث نرمی استخوان میشود.
همین اتصالات توسط همین آنزیم در الاستین نیز ایجاد میشود و اگر باز كمبود مس موجود باشد. الاستین نیز كم ساخته میشود در نتیجه از مقاومت رگهایی مثل آئورت كاسته میشود و نهایتاً آنوریسم را داریم .
شـرایط ایجـاد كمبــود مـس:
كمبود مس در نشخوار كنندگان در سرتاسر دنیا گزارش شده است. و كمبود مس درمانگاهی و تحت درمانگاهی هر دو از لحاظ اقتصادی قابل توجه هستند. كمبود مس می تواند بصورت اولیه و ثانویه باشد.
در حالت اولیه: كمبود مس در غذای دام است. مراتع در اوایل بهار كه علوفه جوان هستند باندازه كافی مس ندارند و حیواناتی كه از این مراتع تغذیه میكنند مستعد به ابتلاء میباشند. بخصوص اگر خاك منطقه از لحاظ مس هم فقیر باشد. كمبود مس بیشتر در بهار و تابستان و بیشتر در مراتع دیده میشود. در حیواناتی كه محصور نگهداری میشوند كمبود مس بندرت دیده میشود.چون معمولاً برای تغذیه این دامها از كنسانتره و علوفه خشك استفاده میشود و كنسانتره به اندازه كافی مس دارند و همچنین علفهایی كه برای خشك شدن بكار می روند بالغ هستند و علوفه بالغ بطور كلی از لحاظ عناصر معدنی غنی تر از علوفه جوان می باشند.
گیاهانی كه میزان مس موجود در یك كیلوگرم از ماده خشكشان كمتر از 3 میلی گرم باشد می توانند باعث بروز عوارض درمانگاهی كمبود مس شوند و اگر میزان مس در این گیاهان به (mg/kg 5-3) برسد كمبود مس بصورت تحت درمانگاهی خود را نشان میدهد. دامهای جوان خیلی حساستر از بالغین می باشند و حساسیت گاو از گوسفند بیشتر می باشد. میزان مورد احتیاج به مس در گوساله ها 2/1 . بره ها 1 تا 5 و گوسفندان بالغ 5 تا 9 و گاو گوشتی و شیری 8 تا15 و گاو آبستن 13 تا 20 میلی گرم مس در یك كیلوگرم ماده خشك جیره غذایی می باشد.
كمبود ثانویه: كمبود مس در گوسفند ممكن است بعلت میزان مازاد بر احتیاج مولیبدنوم در غذا باشد و بیماری بعلت اثر ناسازگاری بین دو عنصر بوجود بیاید. در این حالت بیماری را به نام «مولیبد نیوزیس»یا ((Teart)) می خوانند و چون اسهال مداومی بین 8تا10 روز به رنگ زرد مایل به سبز تا سیاه از نشانیهای مشخص آن است از تارت به نام «اسهال سیاه گوسفند» نیز نام می برند. استفاده از سولفات مس در علوفه و یا غذاهای غنی از مولیبدنوم نیز سبب بروز اختلالات فوق در گوسفند می شود و بر اساس پدیده فوق عده ای معتقدند كه رابطه ای بین سه عنصر مولیبدنوم، گوگرد، مس وجود دارد به قسمی كه اثر محدود كننده یا ناسازگاری مولیبدنوم روی مس فقط در مجاورت عنصر گوگرد امكان پذیر است.
میكروارگانیسمهای موجود در شبكه نشخواركنندگان از گوگرد موجود در غذا مقداری سولفید تولید می كنند. این مقدار سولفید با مولیبدنوم تركیب شده و تیومولیبدات مس تولید می شود كه نامحلول بوده و جذب نمی شود. نسبت مناسب بین مس و مولیبدنوم (5به1) است. نسبت بحرانی 1/2 می باشد در فصل بهار مولیبدنوم در گیاهان زیاد است كه با كمبود مس توام شده و بروز كمبود تشدید میشود.
نشـانیـهای درمـانگاهـی:
گاو: گوساله هایی كه چند هفته از تولدشان گذشته علائم كمبود مس را نشان می دهند اما بروز علائم ظاهری هنگامی مشاهده می گردد كه گوساله 3 تا 4 ماه از جیره ای كه فاقد مس كافی باشد استفاده نماید. در گاو موهای قرمزرنگ، زرد می شوند و موهای سیاه قهوه ای كم رنگ می گردد و بعلت تغییر رنگ موها در اطراف چشم گاو، گاو حالت مار عینكی پیدا می كند. از علائم مشخصه كمبود مس، رشد كند، عدم بروز علائم فحلی اسهال متناوب و وضعیت ظاهری نامطلوب می باشد.
در حالت پیشرفته بیماری كم خونی توسعه پیدا كرده و در صورت عدم درمان بعد از چند هفته یا ماه دام بعلت لاغری مفرط تلف میشود.
گوساله هایی كه مستقیماً از شیر مادران خود استفاده می كنند از لحاظ درمانگاهی عموماً سالم هستند اما امكان تغییراتی در اسكلت بدنی آنها مانند تورم اپی فیز. قوسی شدن پاها و كمانی شدن كمر وجود دارد كه اینگونه گوساله های بعلت انقباض تاندون خم كننده (Flexor Tendon) بر روی نوك سم حرك میكنند.
بعلت كمبود شدید مس در گاو بالغ نارسایی حاد قلبی روی میدهد كه این عارضه را در استرالیا بیماری ازپا افتادگی گاوان (Falling disease) می نامند.
بیمـاری از پـاافتادگی گــاوان (Falling disease):
بیماری فالینگ كه یكی از نارساییهای شناخته شده قلبی عروقی در گاو
می باشد در اثر كمبود مس بروز می نماید. ضایعات اولیه بصورت آتروفی پیشرفته عضله قلب می باشد كه بافت فیبروزه جایگزین این عضله شده است.
مرگ ناگهانی از علامت مشخصه این بیمای است كه عموماً بعلت نارسایی قلبی ناشی از فعالیت یا تهییج می باشد.
خصوصیات این بیماری عبارت از این است ماده گاوانی که ظاهراً سلامت كافی دارند سر خود را به سمت بالا حركت می دهند. نعره می كشند و به زمین می افتند و در اغلب موارد فوراً تلف می شوند ولی بعضی پس از افتادن تقلای كمی برای برخاستن می كنند و چند دقیقه ای ضمن كشیدن نعره دست و پا
می زنند. موارد نادری نشانیها تا 24 ساعت و گاهی بیشتر دوام پیدا می كند. اینگونه حیوانات به تواتر سر خود را پایین می آورند دستهای خود را ستون قرار می دهند ولی بطور ناگهانی در یكی از این مراحل تلف می شوند. این بیماری هنوز در گوسفند و اسب مشاهده نشده اما در خوك و طیور گزارش شده است.
گاو در مقایسه با گوسفند نسبت به افزایش مولیبدنوم و كاهش مس در جیره حساسیت بیشتری دارد. درصورتیكه نسبت مس به مولیبدنوم به كمتر از
1/2 برسد علائم كمبود مس آشكار می گردد كه لاغری مفرط، اسهال آبكی كف دار، تورم دستگاه تناسلی و كم خونی از علائم مشخصه این بیماری است كه نهایتاً در صورت عدم درمان، به مرگ دام منجر می شود.
طولانی شدن این بیماری پوكی و شكستگی استخوان را نیزبهمراه خواهد داشت.
گوسفند:
كاهش رشد، كم خونی و اسهال از مهمترین علائم كمبود مس در گوسفندان می باشد. در حالت كمبود شدید مس گوسفند دچار لاغری مفرط شده و تلف میشود.
از علائم دیگراین بیماری كه از لحاظ اقتصادی قابل توجه است كاهش رشد در پشم و پایین آمدن كیفیت آن می باشد.
مس در نگهداری میلین در تارهای عصبی و در تشكیل استخوان نقشی بعهده دارد و در اثر كمبود آن، عدم هماهنگی حركات عضلانی و اختلالات استخوانی از قبیل لنگش و تورم عضلانی و شكستگی استخوانها در بره به وجود می آید. اختلالات عصب كمبود مس در بره ها موجب بیماری می شود كه این سندرم در استرالیا «عدم تعادل به شكل همه گیر» Enzootic ataxia و در انگلستان «پشت نوسانی» Sway back نامیده می شود.
در این بیماری میلین سلولهای عصبی در مغز و نخاع خوب تشكیل نمی شود زیرا برای تشكیل میلین به آنزیم سیتوكرام اكسیداز احتیاج است و در ساختمان این آنزیم هم مس بكار رفته است. این عارضه در بره ها باعث مرگ و سلولی در قسمت سفید مخ و استحاله قسمت حركتی نخاع می شود.
از علائم این عارضه می توان تولد بره های مرده، وجود فلجی در بره ها هنگام تولد یا در چند روز بعد تولد، سرگیجه، كوری، تلوتلو خوردن و نشستن بره ها مانند سگ را ذكر كرد.
این حالت عدم تعادل در بزغاله ها و خیلی به ندرت در گوساله ها نیز رخ داده است. در گوسفند و سایر نشخواركنندگان بیماری دیگری به نام «ناخوشی نمك» نیز بروز می كند كه نشانه های بالینی آن مشابه نشانه های كمبود مس و كبالت است و با تجویز مكملهای محتوی عناصر نامبرده برطرف می شود.
در تغذیه گوسفند از استفاده غیرضروری و مازاد بر احتیاج مس باید جداً احتراز نمود زیرا زیادی مس باعث مسمومیت می گردد. در این نوع مسمومیت مهمترین مخزن ذخیره مس یعنی كبد، نخستین اندامی است كه آسیب می بیند و در صورتیكه گوسفند از علوفه مراتعی كه مقدار مس در آنها زیادتر از حد معمول باشد تغذیه نماید مسمومیت مزمن مس در حیوان ظاهر می گردد. بعلاوه تغذیه طولانی گوسفند با جیره ای كه روزانه دارای 25 تا 30 میلی گرم مس است سبب زردی یا یرقان همولیتیك می شود.
در بیماری فوق گلبولهای قرمز به شكل غیرعادی از 120 روزگی تخریب می شوند و كبد قدرت خود را از نظر ذخیره رنگدانه های صفراوی حاصل از تجزیه گلبول قرمز از دست می دهد. بهمین جهت رنگدانه های فوق در پلاسمای خون متراكم می شوند و
پوست حیوان به رنگ زرد پریده بنظرمی رسد.
آسیـب شناسـی درمانـگاهــی:
میزان مس موجود دریك كیلوگرم ماده خشك كبد در گاو بالغ سالم 55/1 الی 15/3 و در گوساله تازه به دنیا آمده سالم 4/9ـ15/3 میلی مول است كه در حالت بیماری همین مقدار مس در بالغین به كمتر از 16/0 و در گاوهای یك ساله به كمتر از 32/0 و در گوساله ها به كمتر از 79/0 میلی مول می رسد. در گوسفندان بالغ و سالم میزان مس 8/0 تا 4/9 میلی مول در یك كیلوگرم ماده خشك كبد است و در حالت كمبود مس این میزان به 32/0 تا 47/0 می رسد و اگر به عدد كمتر از 24/0 مول برسیم بیماری Sway back در بره ها ظاهر می شود.
در بره و بزغاله هایی كه دچار عارضه Sway back می باشند میزان مس به 065/0 تا 24/0 میلی مول تنزل پیدا می كند.
در گاو و گوسفند سالم میزان مس موجود در خون 9 تا 26 میكرومول در لیتر است. مقادیر كمتر از 9 میكرومول نشاندهنده عارضه تحت درمانگاهی بیماری ظاهر می شوند.
در میش و گاو كم خونی به شكل هیپوكرومیك ماكروستیك Hypochromic macrocytic و در بره ها به شكل میكروسیتیك Microcytic بروز می نماید.
علائـم كالبـد گشــائی:
از مهمترین علائم كالبد گشایی لاغری مفرط و پوكی استخوان در حیوانات جوان می باشد. در گوساله ها امكان دارد بزرگ شدن قسمت اپی فیز استخوان مشهود باشد.
دربعضی ازموارد Sway back در مغز حفره هایی قابل مشاهده می باشند و در تماس موارد سندرم Sway back توسط میكروسكوپ در مغز و نخاع بطور منطقه ای فقدان میلین و نكروز عصبی و استحاله فیبرهای عصبی نخاع را میتوان مشاهده كرد. در بیماری فالینگ علائم اتساع سیاهرگی، شل شدن قلب فیبروزی و هموسیدروز قابل مشاهده هستند.
تشخیــص:
تشخیص این بیماری با توجه به تاریخچه، علائم درمانگاهی و پاسخ مناسب به تجویز مس صورت می گیرد.
برای اندازه گیری میزان مس خون و كبد می توان از فعالیت آنزیم سیتوكروم اكسیداز و سرولوپلاسمین كه با سطح پلاسمایی مس ارتباط مستقیم دارند استفاده كرد. اندازه گیری مس موجود در جیره غذائی، مرتع و خاك منطقه جهت شناسایی منبع كمبود ضروری است.
تشخیــص تفریقــی:
بیماریهای سالمونلوز، فاسیلوزمزمن، یون و گاستر و اینتریت انگلی بخاطر طبیعت تحلیل برنده ای كه دارند بایستی با بیماری كمبود مس تشخیص تفریقی داده شوند. همچنین ناهنجاریهای اسكلتی كه ناشی از كمبود و یا متعادل نبودن میزان كلسیم و فسفر و ویتامین D حاصل می شوند.
در موارد آبسه های نخاعی و عفونتهای سیستم اعصاب مركزی، بیماری عضله سفید و عفونت خون ناشی از گزش كنه علائم عصبی مشابه سندرم Enzootic ataxia می باشند.
درمــان:
تجویز خوراكی محلول سولفات مس به میزان 4 گرم برای گاو و 5/1 گرم برای گوسفند بالغ یك هفته در میان مناسب بوده است.
از روشهای دیگر درمان خورانیدن 4 گرم سولفات مس به گوساله های 2 تا 6 ماهه و 10 تا 8 گرم به گاوان بالغ هفته ای یكبار بمدت 3 تا 5 هفته برای درمان كمبود مس اولیه و ثانویه توصیه می گردد.
جیره غذایی دامهای مبتلا را باید بوسیله مكمل مس دار اصلاح نمود. برای این منظور باید به املاح معدنی به نسبت 3 تا 5 درصد سولفات مس اضافه نمود. مخلوط املاح معدنی كه برای گاوان توصیه می شود حاوی 50 درصد مكمل كلسیم و فسفر 45 درصد ملح كبالت ید دار و 5ـ3 درصد سولفات مس می باشد این مخلوط را می توان جداگانه بكار برد و یا به نسبت یك درصد به جیره غذایی گاوان افزود.
در مواردی كه نیاز فوری به تجویز مس وجود دارد. می توان مس را تزریق نمود. بطور كلی در مواردی كه كمبود مس وجود دارد. دام به درمان با مس پاسخ مثبت می دهد ولی عوارض شدید اسكلتی، عصبی و دستگاه گردش خون غیرقابل ترمیم می باشد.