در شبي كه بدنسازان نامداري نظير كاي گرين و ويكتور مارتينز كمتر از حد انتظار ظاهر شدند و فيل هيث پديده بزرگ اين رقابتها نام گرفت، بار ديگر اين جي كاتلر بود كه در يك رقابت بسيار نزديك بار ديگر به مقام قهرماني مستر المپيا رسيد. كاتلر كه در يك دهه اخير همواره جزو مدعيان اصلي بوده، براي چهارمين بار در پنج سال اخير به اين عنوان دست يافت تا بالاتر از بدنسازان بزرگي مانند سرجيو اليوا، به عنوان يكي از برترين ستارههاي تاريخ اين رشته لقب بگيرد. حالا جي كاتلر پس از روني كولمن، لي هني، آرنولد و دوريان يتس، پنجمين بدنساز پرافتخار تاريخ است.
حذف شدهها
از جمع 22 بدنسازي كه در رقابتهاي اين دوره شركت كرده بودند، بيل ويلمور، پاكو باتيستا، كراي ريچاردسون، اريك فرانك هاوسر و روبرت پيوتركويچ 5 بدنسازي بودند كه كمترين امتياز را گرفتند و همگي به طور مشترك در رتبه هجدهم قرار گرفتند. در اين ميان، ريچاردسون بدون شك بدترين بدنساز اين دوره بود. او كه پيش از اين سه بار مسابقات المپيا را تجربه كرده بود، در فيگورهاي پشت بيشتر به يك بدنساز آماتور شباهت داشت. ريچاردسون در سال 2008 به مقام سيزدهم رسيده بود. فرانك هاوسر هم با وجود اينكه در عضلات پا وساق، عضلاتي توسعه يافته را به نمايش گذاشت اما در مقايسه با مردان المپيايي حرفي براي گفتن نداشت. او در ناحيه سرشانه، سينه و شكم ضعفهاي آشكاري دارد و اگر بالاتنه او مثل عضلات چهار سر رانش چشمگير بود، ميتوانست حتي مدعي مقامهاي بالاتري باشد.
بيل ويلمور هم كه بدنسازي پرسابقه و مسن است، نسبت به مسابقات گذشته افت آشكاري داشت و مشخص بود كه نميتواند عنواني كسب كند. اين براي چهارمين بار بود كه ويلمور در مسترالمپيا شركت ميكرد و جالب اينكه در هيچ كدام از آنها نتوانسته به جمع 15 نفر برسد. پاكو باتيستا هم كه شهرتش را بيشتر مديون رشتههاي رينگي است، با پوست ضخيم و آبدار روي صحنه آمد و خيلي زود به جمع حذف شدهها پيوست.
اما روبرت پيوتركويچ قهرمان آماتورهاي جهان در سال 2007 كه براي اولين بار مستر المپيا را تجربه ميكرد، در حالي هم رديف باتيستا قرار گرفت كه ميتوانست با قضاوتي منصفانهتر، سه چهار پله صعود كند. او كه يك بار در جريان مسابقات آماتوري به علي تبريزي باخته، در نماي روبرو خشك و حجيم به نظر ميرسد اما شانههاي جمع و ضعف او در عضلات پشت، باعث شد كه اين بدنساز اروپايي چندان مورد توجه قرار نگيرد. البته قانون نانوشتهاي در المپيا حاكم است كه به موجب آن، كسي به بدنسازان تازه وارد توجهي نميكند وگرنه او ميتوانست با همين كيفيت هم رتبهاي بالاتر داشته باشد. پيوتركويچ امسال در آرنولد كلاسيك دهم شده بود.
ناكامان رديف دو
ايوگني ميشين بدنساز اهل روسيه كه يكي ديگر از ضعيفترين بدنسازان اين دوره بود. ميشين كه به لطف مقام سومي در مسابقه «سوپر نمايش اروپا» به المپيا راه يافته بود، با راي داوران در رده هفدهم قرار گرفت. ديگر تازه وارد مستر المپياي 2010، «اد نون» بود. بدنسازي كه صاحب يكي از بهترين ايكسهاي اين دوره بود و از اين لحاظ به توني فريمن شباهت زيادي دارد اما ضعف در عضلات سينه و كات نبودن او باعث شد «نون» در رده شانزدهم قرار گيرد. اين بدنساز سياهپوست در سال 2008 قهرمان آماتورهاي آمريكا شده بود و در اين يك سال اخير عملكرد خوبي داشته است.
تروي آلوز هم كه اغلب در المپيا حضور مييابد اما هيچوقت افتخار قابل توجهي نداشته، اين بار در رديف پانزدهم ايستاد. آلوز در نماي روبرو، متناسب و زيبا است اما ضعف هميشگي او، كمبود وحشتناك سايز است كه با بالا رفتن سن او، بدتر هم شده است. آلوز در عضلات پشت پا و ساق هميشه ضعيف بوده و طبيعي است كه در المپيا نميتواند مثل تورنمنتهاي درجه سه به فينال راه يابد.
غروب پديده
پيش از آغاز مسابقات مسترالمپيا خيليها روي «رولي وينكلار» حساب باز ميكردند. بدنسازي كه تا دو سال پيش يك ورزشكار گمنام بود اما در مدتي كوتاه جهشي خيره كننده داشت. وينكلار كه چند ماه پيش در نيويورك به مقام قهرماني رسيده بود در حقيقت مغلوب استراتژي غلط در دوران آماده سازي خود شده بود. دنيس جيمز، ماركوس هالي و جاني جكسون ديگر نفراتي بودند كه در نهايت از حضور در جمع 10 نفر برتر جا ماندند. در ميان جاني جكسون كه امسال بهتر از هميشه بود، با نگاه مساعد داوران مي توانست رتبه بالاتري داشته باشد. ماركوس هالي هم اگرچه در فيگور جفت بازو از جلو بسيار خوب جلوه مي كرد اما پاهاي آبدار و ضعف در فيگور جفت بازو از پشت، او را از رسيدن به مقام بهتر دور كرد.
شگفتي حذف گرين
يكي از بزرگترين شگفتيهاي اين دوره راه نيافتن كاي گرين به فينال بود. گرين كه مدعي جدي قهرماني اين دوره تلقي مي شد، امسال ميخواست حجيمتر و سنگينتر از هميشه روي صحنه بيايد تا در رقابت با جي كاتلر چيزي كم نداشته باشد اما او دچار همان بلايي شد كه سال پيش دنيس ولف در آن گرفتار شده بود. گرين در مستر المپياي 2010 هيچ نشاني از قهرمان آرنولد كلاسيك نداشت و در شرايطي روي صحنه آمد كه انگار فراموش كرده بود مرحله «آبگيري» را پشت سر بگذارند. همين اتفاق باعث شد كاتها و فيبرهاي عرضي او به طور كامل ناپديد شود و در نهايت در رده هفتم قرار گرفت.
ويكتور مارتينز هم با وجود اينكه يكي از خوش استيلترين بدنسازان اين روزهاي جهان است اما خوش شانس بود كه داوران او را در مقامي پايينتر از هشتمي قرار ندادند. مارتينز بدون برجستگي، كات و تفكيك يكي از بدترين نمايشهاي تمام عمر خود را پشت سر گذاشت و البته يك رده بالاتر از توني فريمن ايستاد. مارتينز پس از آن آسيب ديدگي وحشتناك در سال 2008 هنوز نتوانسته به فرم مطلوب بازگردد و ديگر بعيد است كه بتواند مدعي المپيا باشد.
هيده تادا ياماگيشي ژاپني هم كه چند روز قبل از المپيا آسيب ديده بود، در شرايطي روي صحنه آمد كه از آمادگي هميشگي به دور بود و به نظر ميرسيد با ارفاق در رده دهم ايستاد.
فينال ديدني
اولين شگفتي اين دوره المپيا راهيابي راني راكل به فينال بود. او در نماي روبرو يكي از بهترينهاي حال حاضر جهان است و تناسب جالب توجه و كاتهاي عميق در عضلات پا، موجب شد راكل تا فينال پيش برود. اما او با وجود اينكه عضلات پشت خود را اندكي توسعه داده اما هنوز هم در اين بخش با مشكلات جدي مواجه است. راكل در آرنولد كلاسيك هم در همين رتبه قرار گرفته بود.
دنيس ولف هم با كسب مقام پنجمي بهترين بازگشت سال را داشت. او كه سال پيش اوت شده بود، اين بار خشك تر روي صحنه آمد اما ولف چندان ميانهاي با زيبايي و تناسب ندارد. اين بدنساز روسي الاصل چند ماه پيش در نيويورك نااميد كننده ظاهر شده بود و كمتر كسي فكر ميكرد كه در اين دوره كاي گرين حذف شود و ولف به فينال برسد.
دكستر جكسون ديگر فيناليست اين دوره و قهرمان سال 2008 جهان بعد از كسب مقام چهارم در آرنولدكلاسيك اين بار هم همان رتبه را تكرار كرد. جكسون كه در ماههاي اخير با يك مربي بزرگ به نام چارلز گلاس كار ميكرد، در مقام مقايسه نسبت به سال پيش بهتر به نظر ميرسيد. او هنوز هم سلطان كات است و در نماي كناري، بهترين بدنساز دنياست اما اين بار هم داوران برانچ وارن با آن حجم شگفت انگيزش را به جكسون ترجيح دادند.
در آخرين مرحله رقابت نيز در حالي كه فيل هيث بسيار به جي كاتلر نزديك شده بود، بار ديگر راي داوران به سود كاتلر رقم خورد. هيث در حالي كه به طور محسوسي به حجم خود اضافه كرده بود اما همچنان داراي كاتهاي عميق بود و در مقابل جي كاتلر نسبت به سال گذشته اندكي افت كرده بود اما با همه اين ماجراها، باز هم جي كاتلر در برخي فيگورها برتر نشان ميداد و بدين ترتيب پرونده چهل و پنجمين دوره مسترالمپيا با قهرماني كاتلر بسته شد